صدای فرشید را کمتر کسی در محله می شنید همسایه ای مهربان که آزارش به کسی نمیرسید.
به گزارش عصر ایذه، روز گذشته در یکی از ایام زندگی شیرین خود با خانواده وقتی شیرین زبانی های دخترش او را به خنده واداشت ناگهان صدای خنده های فرشید به یکباره خاموش شد.
اهل خانواده با ترس و وحشت سریع او را به تنها بیمارستان ایذه رساندند و اینجا هم بخت با او یار نبود و پس از تحمل ساعاتی برای حضور متخصص نزدیک ۵ ساعت در بیمارستان شهدای ایذه بدون تشخیص و بلاتکلیف مانده بود.
خانواده فرشید مانند اسپند روی آتش بی قرار حال او بودند و همچنان منتظر تشخیص حال او ماندند.
بالاخره پس از ۶ ساعت او را به بیمارستان گلستان اهواز منتقل کردند که پس از بررسی متخصص، مرگ مغزی او اعلام شد.
باتوجه به شرایط موجود، بستگان فرشید برگهی اهدای عضو او را امضا کردند و قرار است فردا تمامی اعضای قابل پیوند او به همنوعانش اهدا شود تا متولی امری خداپسندانه باشد.
حال قلب فرشید در سینه دیگری خواهد تپید و تنها دختر او می تواند همچنان صدای تپش قلب پدر را بشنود.
علاوه بر اهدای کلیه ها و قرنیه چشم، ریههای فرشید نیز قرار است به دیگری نفس ببخشد.
اگر چه او دیگر نخواهد بود اما اعضای بدن او زندگی را به دیگران بخشید.
روحش شاد
انتهای پیام/
خدا روحش شاد کنه من ازنزدیک باخانواده اش آشنایی کامل دارم خانواده ای بزرگ وسخاوتمند هستند درشهرایذه
روحش شاااد..خدا به خانوادش صبر بده
خدایش رحمت کناد خیلی وقته با هم دوست بودیم خدا وکیلی پسر با تعصب و با مرامی بود
روحش شاد.
خدا رحمت کند , لطفا برای شادی روحش فاتحه فراموش نشه