یک مدت مد شده بود که آکتورها یک دوربین به گردن بیاندازند و با شکار لحظهها نمایشگاههای عکسی به راه بیندازند که صفهای طویل الدوام از عاشقان سینهچاک برایشان تشکیل شود. اما انگار مد جدید بازیگران ورود به حیطهی ادبیات و نگارش است. به مناسبت رمان سه جلدی مسعود کیمیایی نگاهی اجمالی به حضور اهالی سینما در عرصهی قلم انداختهایم.
رفیق بیکلک
مسعود کیمیایی کارگردان مشهور ژانر رفاقت نزدیک به پانزده سال است که در کنار ساخت آثار نسبتا ضعیف سینمایی، به فکر نگارش رمان هم افتاده است. کیمیایی که فیلمهای قابل قبولی مثل قیصر، گوزنها، اعتراض و … در سال ۸۰ اولین رمان خود را به نام جسدهای شیشهای منتشر کرد. دو سال بعد دفتر شعری به نام زخم عقل را به نشر ورجاوند سپرد و بازهم دو سال بعد رمانی بر اساس زندگی عینالقضات به چاپ رساند. در بخشی از کتاب، خاتون همسر سابق پادشاه ایران در زمان سلجوقی خطاب به عین القضات اینطور میگوید. «مرا از عشق خدا نترسانید… کمال من به عشق می رسد. نه به شیطان… که شیطان بارقه ای از معرفت های جبار را در ما و من تعمیر و سر راست خواهد کرد.» آقای کارگردان در آخرین روزهای سال ۹۳ آخرین دستآورد مکتوب خود را معرفی کرد. رمان سه جلدی «سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند» آخرین نوشتهی کیمیایی است که دستمایه نوشتن این گزارش شده است.
لیلون
بهنوش بختیاری بیشتر به خاطر بازی در نقشهای طنز شناخته میشود ولی شاید بیخبر باشید که خانم طناز دست به قلم هم هستند. مجموعهی ده داستان کوتاه به نام کلاغهای قیطریه حاصل دسترنج بختیاری در سال ۸۹ است. کتابی که با وجود غلطهای فرمی و متنی فراوان به چاپ دوم رسیده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «همینه، کلاغه قارقار میکنه و شما متوجه نمیشید و میرید. ولی نمیدونید که حتما یه بلایی سرتون میاد. میبینی خانوم جون، آدم به همین راحتی گرفتار میشه. میبینی، یه بیتوجهی به کلاغ می تونه زندگی آدم رو از این رو به اون رو بکنه…» بختیاری در مصاحبهای گفته است که انتشار کتاب تفننی است و به آن جدی نگاه نمیکند به همین دلیل کتاب ویراستار ندارد.
اما خانم بازیگر بازهم دست از کار نکشید و اینبار سراغی از مطبوعات گرفت. بختیاری سال گذشته اعلام کرد که به همراه آرش نصیری سردبیری مجلهی دیدهبان را به عهده گرفته است. نکته جالب توجه این است که وی هیچگونه تجربهای در عرصه مطبوعات ندارد و تازه قرار است آموزش ببیند. بختیاری در صفحه اینستاگرامش نحوه سردبیر شدنش را اینطور توضیح میدهد. «در کنار آقای آرش نصیری شورای سردبیری مجله دیده بان را تشکیل دادیم..ایشون یکی از روزنامه نگاران باسابقه سردبیر در مجله های دیگر هم بودن و همکاری با ایشون افتخاری برای این حقیر..عاشق نوشتنم..داستانای کوتاه..یه کتابم به نام کلاغ های قیطریه نوشتم..انقدر دوس دارم که اگه بازیگر نبودم حتما در کار مطبوعات بودم..خوب وقتی این پیشنهاد بهم شد با فکر زیاد در چند ماه پذیرفتم..مضاف بر این که دوست دارم سهمی در کاری فرهنگی داشته باشم..تلاش و کوشش مستمر میخواد..میدونم..اما در کنار حرفه ای ها و استادانی که کنارشون هستم حتما از پسش بر خواهم اومد..دوس دارین راجع به چی بنویسیم..عکس مناسب هم بفرستید و بهترین نظرات چاپ خواهد شد.»
نقره
اندیشه فولادوند سال ۷۹ با مجموعهی تلویزیونی مریم مقدس وارد عرصهی بازیگری شده است و هشت سال بعد همزمان با بازی در فیلم زندگی با چشمان بستهی رسول صدرعاملی، «عطسههای نحس» اولین مجموعه شعرش را منتشر کرد. فولادوند سال ۸۲ به خاطر بازی در نقش نقره در فیلم سربازهای جمعه مورد توجه منتقدان قرار گرفت و فیلمهای سنپترزبورگ و سنگ اول از دیگر کارهای شاخصاش است. خانم شاعر سال گذشته هم دومین مجموعه شعرش به نام شلیک کن رفیق را منتشر کرد تا جای پایش را در این عرصه محکم کند.
زیر سایه همسر
مرجان شیرمحمدی همسر بهروز افخمی که به تازگی وارد سومین سال از پنجمین دههی زندگیاش شده، پس از گذراندن کلاسهای بازیگری استاد سمندریان از سال ۷۵ وارد عرصهی بازیگری شده است. مرسدس، مریم مقدس، پرپرواز و آذر شهدخت… از جمله فیلمهای به یادماندنی با بازی او است. شیرمحمدی سال ۸۰ با نوشتن اولین کتابش به نام «بعد از آن شب» برنده جایزه بهترین مجموعه داستان اول از دومین دورهی جایزهی هوشنگ گلشیری شد. سال ۸۴ نگارش کتاب یک جای امن را به پایان برد
همه فن حریف
بهاره رهنما متولد ۱۳۵۳ و فوق لیسانس ادبیات نمایشی است. همسر پیمان قاسمخانی که از سال ۷۱ با فیلم افعی وارد سینما شد در هر زمینهی فرهنگی-هنری-اجتماعی دستی بر آتش دارد. رهنما در سال ۸۸ که پنج فیلم برای اکران داشت، مجموعه داستان چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس را توسط نشر چشمه منتشر کرد. تازگیها نشر نگاه مجموعه داستان دیگری از رهنما به نام «مالیخولیای محبوب من» وارد بازار کرده است که بر اساس داستانهایش سه نمایش روی صحنه رفته است. از طرف دیگر رهنما فعالیت ژورنالیستی هم دارد و با اکثر رسانههای مکتوب کشور همکاری میکند.
چپ دست
لیلا اوتادی هم یکی دیگر از اهالی دنیای بازیگری است که بد ندیده خودش را در قالب شاعر هم بسنجد. اوتادی زمستان گذشته اولین دفتر شعر خودش به نام «در بهشتی که کلاغی نیست مترسک هم نیست» را به دو زبان و همراه با طرحهایی از ایلیا تهمتنی منتشر کرد. این دفتر شعر که در ۷۶ صفحه منتشر شده است شامل ۳۵ قطعه شعر سپید است که به اذعان اهالی فرهنگ از نظر کیفی بسیار ضعیف دسته بندی شده است
.
تاماسکو آبادیها
فلامک جنیدی، یکی دیگر از بازیگران طنز به نگارش کتاب گرایش پیدا کرده است. جنیدی که در حال بازی در سریال درحاشیه مدیری است مجموعه داستان «جایی به نام تاماساکو» در ۸۵ صفحه منتشر کرده است. جنیدی در ابتدای این مجموعهداستان درباره خودش نوشته است: «جایی به نام تاماساکو» اولین مجموعهداستان من است که به چاپ میرسد، در ادامه دنبال کردن چیزی که از نوجوانی دست از سرم برنداشته است.» این مجموعه داستان در جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری مورد تقدیر قرار گرفت
مجله مهر