بخش دوم؛ ادامه ی گردآوری
علامه محمد حسین طباطبایی ازمفسران کبیر قرآن کریم؛ صاحب تفسیرالمیزان درباره ی ازدواج فرزندان حضرت آدم علیه السلام می فرمایند؛«حکم ازدواج یک حکم تشریعی و تابع مصالح و مفاسد است.
حکم تکوینی نیست که قابل تغییر نباشد.از این رو ممکن است که در ابتدای خلقت به جهت ضرورت بقای نسل در جامعه محدود آن روز که فقط دو برادر و دو خواهر بودنداز جانب خدا حرام نگردد بعد که ضرورت برطرف شدحکم حرمت بیاید؛ به جهت این که ادامه ی جواز ازدواج با توجه به گسترش نسل و ازدیاد برادران و خواهران،موجب اشاعه ی فحشاء و از بین رفتن غریزه ی عفت می گردد.
افزون بر این نمی توان گفت فطرت با این ازدواج مخالف است؛زیرا متمایل نبودن طبع، نه از آن جهت است که ذاتاً از آن تنفر داردبلکه به جهت آن است که این را موجب اشاعه فحشاء و اعمال زشت و از بین رفتن غریزه عفت می داند.شاهد براین مطلب این که ازدواج خواهر و برادر برای مدتی طولانی در بین مجوس شایع بوده است.»[۱۵]
علامه بعد از رد سایر انظار درباره ی چگونگی و کیفیت ازدواج فرزندان حضرت آدم علیه السلام به جهت فقدان اعتبار عقلی،نداشتن تأیید و موافقت با قرآن و احادیث،کیفیت نکاح هابیل و قابیل را با خواهران خود می داند(!) چرا که به تعبیر ایشان در آن زمان حرمت ازدواج محارم تشریع نشده بود واین حکم،امری حقیقی،تکوینی وغیر قابل تغییر نیست بلکه ازاحکام قراردادی،اعتباری و حرمت آن شرعی است.
حضرت علامه در تفسیر کبیر خویش از قید«ممکن است» استعمال کرده است آن گونه که می نویسد… «ممکن است که در ابتدای خلقت به جهت ضرورت بقای نسل…» آری،عقلانیت عظیم حاکم بر تفسیر ایشان، راهگشای ورود تفاسیرو انظار گوناگون است.
آیت الله عبد الله جوادی آملی مفسر قرآن و صاحب تفسیر تسنیم نیزبعد ازبیان انظارگوناگون در چگونگی پیدایش و کیفیت تکثیر نوه های حضرت آدم علیه السلام(ازدواج فرزندان حضرت آدم باهم،ازدواج فرزندان حضرت آدم باحوریان بهشتی و ازدواج فرزندان آدم با جنیان و حوریان) بر نظر اول (نظر علامه)مطابق ظاهر آیه اول سوره ی نساء؛« یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیرا و نساء و اتقو الله الذی تساء لون به و الارحام ان الله کان علیم رقیبا»تأکید و تفسیر نموده است و به بررسی شبهات و پاسخ بدان ها پرداخته است. [۱۶]
در تفاسیر دیگر،ازدواج خواهر و برادر را مطلقاً حرام تلقی کرده اند( چه در زمان آدم، چه قبل از او و چه بعد از او تا قیام قیامت.) [۱۷]
عده ای دیگری از مفسران نیزازدواج فرزندان حضرت آدم را با حوریان می دانند [۱۸]
گروهی نیز معتقدند که فرزندان حضرت آدم علیه السلام با بازماندگان انسان های پیشین ازدواج کرده اند [۱۹]
چنان چه از نظر علمی عمرانسان را که چند میلیون سال و عمر نسل کنونی را ۶تا۷هزار سال می شمارند و تاریخ پیدایش آدم را ۶۰۰۰تا ۷۰۰۰ سال تخمین می زنند.
گرچه نظر و تفسیر حضرت علامه طباطبایی با موضوعیت تناسل و پیدایش فرزندان هابیل و قابیل(ازدواج آنان) معین ومشخص است اما ایشان نیز در تفسیر خویش وجود موجودات قبل از حضرت آدم علیه السلام را که عملکرد آنان بهانه ای در گفتارملائک با خداوند باشد را انکار نمی کند.
ایشان می فرمایند؛«ممکن است گفته شوداین گفتارملائک اشاره و دلالت دارد بر یک مرحله از زندگی پیش از زندگی و خلقت حضرت آدم.»[۲۰]
آن چه تا کنون مرقوم شده است و از نقطه نظرجویندگان حقایق گذشت،بیان و انعکاس بخشی ازنظرات گوناگون در باب ازدواج فرزندان حضرت آدم علیه السلام است.
از منظری دیگر،در پیرامون حلیت یا حرمت ازدواج با محارم در زمان حضرت آدم علیه السلام با عنایت به آیه ی اول سوره ی نساءآن چه گفته شد و از نظر گذشت محل بررسی ، نظر و نقد است و نظر مفسران درباب تفسیر آیه ی ۲۳سوره ی مذکور(تحریم ازدواج با محارم) و حکمت هایی که در این مورد بیان کرده اند که مفتاح نیکویی برای برخی از مباحث پیش رو خواهد بود.
«همه ی انسان ها به طور طبیعی از ازدواج با محارم تنفردارند به همین دلیل همه ی اقوام وملل( جز افراد کمی)ازدواج با محارم را ممنوع می دانند.
- درمیان محارم معمولاً جاذبه و کشش جنسی وجود ندارد زیرا محارم اغلب با هم بزرگ می شوند وبرای یکدیگر فردعادی و معمولی هستند در حالی که یکی از شرایط استحکام پیوند زناشویی،جاذبه ی جنسی است؛بنابراین اگر ازدواج در میان محارم صورت گیردناپایدار و سست خواهد بود.
- از جهت علمی ثابت شده است که ازدواج هم خون بایکدیگر بیماریهای نهفته وراثتی را آشکار و تشدیدمی کند.
- ازدواج باغیر محارم،عامل گسترش ارتباطات اجتماعی است. به عبارت دیگر،روابط اجتماعی با ازدواج برون خانوادگی تقویت شده و انسان هادر محدوده چهار دیواری خانه های خود باقی نخواهند ماند.» [۲۱]
این حکمت ها در صفحات بعدی مقالت مورد عنایت و تحلیل مجدد قرار خواهند گرفت.
از نگاهی دیگر بر تفسیر حضرت علامه طباطبایی (ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر) نظرونقدهایی وارد شده است که گرایش به پذیرش انظاردیگر( ازدواج فرزندان آدم با حوریه های بهشتی یا با حوریه و اجنه و یا ازدواج انان با بازماندگان نسل قبل از حضرت آدم علیه السلام) را هموارتر وپذیرفته ترمی نماید.
از جمله ی آن نظرات آمده است که؛«… ایشان[حضرت علامه]باقبول پدر و مادری آدم و همسرش برای همه نوع بشر خود را با سؤال دشواری مواجه کرده اند و آن این که آیا فرزندان آدم باهم ازدواج کرد ه اند؟ و پاسخ داده اند، بلی و آنگاه به سؤال بعدی که مگر ازدواج خواهر و برادر خلاف فطرت نیست پاسخ داده اند؟ نه و در تأیید غیر فطری بودن ازدواج خواهر و برادر،قصص منقول از ایرانیان پیشین را گواه آورده اند و نیز عمل بعضی از اروپائیان امروز را . باز هم به اصل سؤال ها و جواب ها کاری نداریم فقط می نگریم لوازم سخن نخستین را، ایشان در دفاع از نظر نخستین خویش،لازم دیده اند که در باب فطری بودن و نبودن ملاکی عرضه کنند که به کار گرفتن آن سؤالات و جواب های تازه ای را پیش خواهد آمد و من حیث المجموع فهم دینی جدیدی را بنا خواهد نهاد…
اینک [این موضوع]چهره ی دیگری می یابد و معلوم می شود که کثیری از احکام اسلام می توانست چیز دیگری باشد و باز هم فطری باشد.اینها همه نوعی دین شناسی است که مناسبت دارد با نوع انسان شناسی و جهان شناسی و تا مفسری از انسان و جهان و از مفهوم حسن و قبح و از نیاز های آدمی درک و شناخت خاصی نداشته باشد، نمی تواند حکم کندکه ازدواج خواهر و برادر گاهی فطری است و گاهی غیر فطری و یانه فطری است و نه غیر فطری و باز معلوم می شود که فطری بودن احکام دین امری ابطال ناپذیر تجربی و اثبات ناپذیر تجربی است، چرا که به نظر ایشان در بدو خلقت انسان بوده که تزویج خواهر و برادر (که امری است اعتباری نه حقیقی)مجاز و مشروع شده است و اینک چون چنان مصلحتی نیست تحریم گردیده است.
این سخن اولاً دست ما را در اثبات فطری بودن احکام شرع به طور کامل می بندد و از آن جایی که نمی دانیم غرض شارع در جعل فلان حکم چه بوده است هر حکمی را می توانیم موافق فطرت قلمداد کنیم و لذا فطری و غیر فطری عملاً ارزش استدلالی و روانشناختی خود را از دست خواهند داد و ثانیاً برای اظهار آن نظر می باید نظریه خاص اخلاقی را مبنا قرار دهیم که می گوید حسن و قبح اعمال اعتباری است و انحاء روابط فردی و جمعی ( روابط جنسی و حکومتی ) به خودی خود نه خوب اند و نه بد و خوب و بدیشان معنی و منشأ دیگری دارد و می شود که گاهی برای مصلحتی (فی المثل تکثیر نسل) کاری مشروع می گردد و گاهی ممنوع و اگر این امر در تزویج خواهر و برادر جایز است چرا در موارد دیگر جایزنباشد (و فی الواقع نظر مرحوم طباطبایی در باب اخلاق همین است و این را بوضوح در مقاله ششم اصول فلسفه و روش رئالیسم آورده اند.) اصلاً برای رهاکردن ذهن از گریبان این دشواری ها بوده که پاره ای از مفسران به احادیث حاکی از ازدواج جن و حوری با پسران آدم توسل جستند…»[۲۲]
ازجانب دیگر، درمورد اعتباریت حسن و قبح افعال یا فطری، عقلانی و ذاتی بودن آنها نیز آیت الله علامه وحید بهبهانی بیان میکند که؛«برخی از متأخران شیعه حسن و قبح را نه ذاتی و یا صفت لازم افعال بلکه متأثراز اعتبارات دانسته اند،که این قول را با استدلال زیر رد می کنند؛
در مواردی منافرت عقل از یک فعل قطعاً از ذات فعل ناشی می شود چراکه حتی اگر ارتکاب این فعل به دلیلی واجب شود باز منافرت و اکراه عقل نسبت به آن باقی است؛مانند قتل زنان وکودکان و مردان به خصوص اگر بی گناه باشند زمانی که کفار در جنگ به آنها تترس کرده و آنان را سپر خود قرار داده باشند.
همچنین است منافرت عقل نسبت به خوردن والدین گوشت فرزند مرده شان را هنگام اضطرار و مثال های دیگر از این قبیل،بلکه این موضوع در مقام دروغ ضروری و نافع نیز صادق است و بر حکیم صعب است که مرتکب چنین دروغی علیرغم جواز و یافتن وجوب آن شود.
فلذابابت آن عذر خواهی می کند ولی در مورد راستگویی چه ضروری و چه غیر ضروری آن ،هرگز عذر خواهی نمی شود و این بیانگر این است که قبح کذب و حسن صدق مربوطه به ذات آنهاست و نه ناشی از اعتباراتی است که منضم به آن می شود.»[۲۳]
ازجهتی در باب نقش عقل در فهم احکام فقهی علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی بیان می کند که؛«به قول استاد ما حضرت آیت الله العظمی بهجت، حدود نود درصد از احکام فقهی ارشادی و عقلی است و برفقیه زبده و توانا لازم است قبل از مراجعه به مدارک و روایات، مقتضای عقلی مسئله را بدست آورد و پس ازآن به بررسی و تحلیل روایات مرتبط بپردازد. قاعده ی ملازمه و تطابق نیز بیانگر همین مطلب است.»[ ۲۴]
ازنظر و منظری قریب تر، در حیطه ی حسن و قبح ،نظر علامه طباطبایی بااستاد شهید مطهری متفاوت است! «…علامه، به اعتباری بودن حسن و قبح اعتقاد دارد و شهید مطهری اگرچه در ظاهر به اعتباری بودن حسن و قبح معتقد است ، ولی در واقع این چنین نمی باشد و به عینی بودن حسن و قبح اعتقاد دارد…»[۲۵]
ادامه دارد…
بااحترام، هومان مرادی اشکفتی
______________________________________________________________
۱۵- پایگاه اطلاع رسانی حوزه ( ترجمه ی تفسیرالمیزان ج۴ص ۲۳۹-ج۱۶ص ۳۹۹ )
۱۶- موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان: ( جوادی آملی ،عبدالله ،تفسیر تسنیم ،جلد هفدهم )
۱۷- اسلام کوئست نت، سایت تبیان و … ( تفسیر نورالثقلین ج.۱ ص ۴۳۲-۴۳۰ (اثر عبدعلی جمعه العروسی الحویزی از محدثان قرن ۱۱و ۱۲هجری اهل خوزستان،ساکن شیراز که علامه طباطبا یی هم تفسیر ایشان را از بهترین آثار و اثری ارزشمند قلمداد کرده است) تفسیر عیاشی،محمد بن مسعود،ج ۱ ص ۳۱۲ )
۱۸- همان: (طیب،سید عبدالحسین تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج۴ص ۳۴۲ تفاسیر ؛نورالثقلین، عیاشی، الصافی،کتب علل الشرایع شیخ صدوق ج ۱ص ۱۹۹۶ و جواهرالسنه، حسین حرعاملی، ص ۳۱۸ )
۱۹- همان: (کتاب التوحید،شیخ صدوق،محقق ومصحح حسین هاشم ص۲۷۷ وسید عبدالاعلی مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن ج۷ ص۲۴۹، همچنین آمده است که؛«قبل از حضرت آدم علیه السلام موجوداتی شبیه انسان روی زمین زندگی می کردند»، تفسیر نمونه ج ۳ ص ۲۴۷)
۲۰- تفسیر المیزان ج ۱ ص ۱۱۹
۲۱- تفسیر نمونه(اثرآیت الله مکارم شیرازی و تعدادی از فضلا) ج ۳صص۳۲۸- ۳۲۷وتفسیرنور(اثر حاج آقا قرائتی )
ج۲ص۲۶۵
۲۲- پایگاه مجلات تخصصی نور،تیر ۱۳۶۷ شماره ۵۲
۲۳- نصیری، مهدی : مقالت “حسن و قبح عقلی ازدیدگاه استاد کل علامه وحید بهبهانی” (از کتاب الفوائد الحائریه ، فائده ی ششم ،ص ۳۷۱)
۲۴- پایگاه اطلاع رسانی حوزه،قلمرو حسن و قبح عقلی در مسائل کلامی از دیدگاه علامه شعرانی
۲۵- نصیری، سکینه: بررسی تطبیقی حسن و قبح عقلی ازدیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری، پایان نامه کارشناسی ارشد،
انتهای پیام/*