متأسفانه یک «خط تخریب» در رسانه ملی جاخوش کرده است؛ معلوم نیست این خط تخریب از جان قوم لر چه میخواهد؟ چرا باید هزینههای میلیاردی و بودجه مملکت صرف تخریب قومیتهای اصیل این کشور شود؟ قوم لر در سالهای اخیر مورد هجوم سرزمینی، هویتی و اقتصادی قرار گرفته است.
مرد لر: «چکمههای سردارمه؛ چکمههای سردارمه؛ هر روز صبح به یاد سردار (ستارخان) این چکمهها رو تمیز میکنم.»
پزشک مخصوص ستارخان: «دقیقاً همینها بودن»
مرد لر: «پاهای شریفی پاشنههای مردانگی رو به زمین میکوبید؛ این چکمهها راه می رفت تا مردم آسوده سر به بالین بزارن؛ روز را شب کنند و شب را روز؛ چکمه را از پا انداختن به نام مشروطیت …»
ایراندخت (دختر پزشک مخصوص ستارخان): «وسایل سردار ملی در اختیار شماست؟»
مرد لر: «بله حقمه؛ سهم عاشقیمه؛ وقتی این چکمهها رو نگاه میکنم احساس غرور میکنم!»
ایراندخت: «شما لر هستید؟ چطور یک لر میتونه ستارخان رو تکریم کنه؟»
مرد لر: «ستارخان یک نفر نبود همه بود؛ اگر همه ایران نبود ولی ایرانی بود…»
این بخشی از گفتگوهای یکی از صحنههای مجموعه تلویزیونی «ستارخان» است که در ۱۰ قسمت ۵۰ دقیقهای به مدت ۱۰ شب از ۱۲ تا ۲۲ بهمن، بعد از خبر ۲۱، از شبکه یک سیما به روی آنتن رفت.
در این صحنه از فیلم، یکی از بازیگران که نقش نوکر و پادوی ستارخان را بازی میکند و از قضا بر اساس داستان و تخیل آقای «محمدرضا ورزی» نویسنده و کارگردان این سریال، یک مرد «لر» هست، چکمههای به جا مانده از ستارخان را بغل گرفته و بو میکند و بعد از آن که دوبار میگوید: «چکمههای سردارمه؛ چکمههای سردارمه» با افتخار ادامه میدهد: «هر روز صبح به یاد سردار (ستارخان) این چکمهها را تمیز میکنم.»
برعکس «کمال تبریزی» کارگردان سریال جنجالبرانگیز «سرزمین کهن» که مستقیم و آشکارا لرهای بختیاری را با وقاحت تمام، نوکر انگلیس معرفی کرد! حالا جناب آقای ورزی برای آن که سریال میلیاردیاش به سرنوشت سرزمین کهن دچار نشود و جلوی پخش آن با اعتراض قوم لر گرفته نشود، این بار نه مستقیم که در لفافه و با ظرافتی هنرمندانه (بخوانید تفرقهافکنانه) قوم بزرگ «لر» را تخریب میکند؛ البته بهگونهای که مخاطب عام متوجه نشود و در عوض، این ایده غلط را به لرتباران سراسر کشور و سایر قومیتها به باوراند و آنها را اقناع کند که لرها شهروندانی درجهدو هستند و در تحولات، رویدادها و در بزنگاههای تاریخی و سرنوشتساز این سرزمین، پرچمدار نبوده و در حاشیه بودهاند.
تأسفبار این که «ستارخان» تنها سریال مناسبتی دهه فجر بود و در ایام پیروزی انقلاب اسلامی، بهجای آن که موجب امیدواری و وحدت بین اقوام و ملت ایران شود، باعث ناراحتی قوم لر شد، قومی که قلب و ستون فقرات ایران بوده و هست.
متأسفانه یک «خط تخریب» در رسانه ملی جاخوش کرده است؛ معلوم نیست این خط تخریب از جان قوم لر چه میخواهد؟ چرا باید هزینههای میلیاردی و بودجه مملکت صرف تخریب قومیتهای اصیل این کشور شود؟ قوم لر در سالهای اخیر مورد هجوم سرزمینی، هویتی و اقتصادی قرار گرفته است.
در کتابهای درسی «استان شناسی» دوره متوسطه که زبان و گویشهای لری مناطق لر نشین کشور زیرمجموعه زبان کردی محسوب شده؛ آب آشامیدنی و کشاورزی مناطق لر نشین که بدون دادن حق آبه و لحاظ کردن شرایط نامناسب مردم این مناطق، دارد هدایت میشود به مناطق مرکزی کشور؛ بخشهایی از مناطق آبخیز استانهای لرستان و چهارمحال و بختیاری هم که چراغ خاموش دارد به استان اصفهان الحاق میشود؛ در کتابهای تاریخی مدارس هم که اخیراً شنیده شد در درس انقلاب مشروطیت بهجای بختیاریها، اصفهانیها جایگزین شده؛ حالا دیگر برای قوم لر فقط تاریخ و فرهنگی مانده که مردم این دیار به آن میبالیدند که آن هم دارد سانسور و حذف میشود.
آیا سهم لرها در انقلاب مشروطیت فقط واکس زدن و پادویی «ستارخان» بوده؟ همان نقش و اهمیتی که سقوط تبریز به دست مشروطه خواهان دارد، بیشتر از آن را سقوط و تصرف شهر مهم و راهبردی اصفهان به دست مشروطه خواهان بختیاری دارد؛ میتوان گفت شکست حکومت در اصفهان، نقش اصلی را در شکست «استبداد محمدعلی شاهی» و پیروزی انقلاب مشروطه ایفا کرد.
آیا کارگردان سریال ستارخان که خودش نویسنده این اثر هم هست، نمیتوانست به جای «چکمه» ستارخان «تفنگ» او را به آن مرد لر بدهد تا روغنکاری و تمیز کند؟ سادگی است اگر فکر کنیم که این نقش تصادفی یا باری به هرجهت در این فیلم گنجانده شده است، چرا که نویسنده این فیلمنامه هم چون سایر نویسندگان و دستاندرکاران آثار هنری، به روی تکتک کلمهها و واژهها، اندیشه کرده و وقت گذاشته است.
تخریب قومیتها و خدشهدار کردن وحدت و یکپارچگی کشور به نفع چه کس و کسانی است؟ تخریب و سانسور تاریخ قوم لر که بخش افتخارآمیز تاریخ این مرزوبوم است چه دستاوردی برای کشور دارد؟
حضرت علی (ع) در خصوص ضرورت اهمیت خواندن، دانستن و عبرتهای تاریخ خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: «پسرم! درست است که من بهاندازه پیشینیان عمر نکردهام، امّا در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام…»
در حقیقت ملتی که تاریخ خودش را نشناسد قطعاً به بیراهه خواهد رفت؛ نگارنده از ساختن مجموعههای تاریخی استقبال میکند، اما به شرطی که بخشی از تاریخ برجسته و بخشی دیگر کمرنگ و حذف نشود.
ساختن سریالهای تاریخی اگر منصفانه و به دور از حب و بغضهای قومیتی باشد، برای آشنایی مخاطبان با تاریخ کشور مفید خواهد بود، چون در کنار معرفی شخصیت محوری داستان، بخشی از تاریخ و رویدادهای سرنوشتساز پیرامون آن شخصیت و در حقیقت تاریخ کشور نیز بیانشده و زوایای پیدا و پنهان آن رویدادها هم بررسی و آشکار میشود.
هیچکس منکر رشادت، از جان گذشتگی و وطندوستی ستارخان نیست و درست است که داستان فیلم، حول شخصیت ستارخان میچرخد ولی انصاف حکم میکند با توجه به همعصر و همزمان بودن این رویداد تاریخی و نقش اصلی لرها بهویژه لرهای بختیاری در انقلاب مشروطیت، اشارهای هرچند کوتاه به آنان میشد که متأسفانه نهتنها نشد که سازندگان این سریال ضمن توهین به لرها، همانطور که در بالا اشاره شد، تلاش کردند به مخاطبان القا کنند که آنها شهروندانی درجهدو هستند!
کسی نیست از آقای ورزی بپرسد که پس سردار اسعد، بیبی مریم، علیمردان خان، مشروطه خواهان در لرستان و…چه شدند؟ (۱)
اگر از روز اول برخورد قاطعی با کمال تبریزی میشد الآن دوباره شاهد توهین آقای ورزی به لرها نبودیم؛ تبریزی آرامش یک قوم بزرگ و بخشی از کشور را برهم زد بهطوری که ضرغامی رئیس وقت رسانه ملی مجبور شد برای کاهش تنش و درگیریها در مناطق لر نشین، لباس بختیاری بپوشد و به میان آنها در مسجدسلیمان برود؛ با این حال کمال تبریزی برای آشوبی که به پا کرد و میلیاردها تومان سرمایه مملکت را هدر داد، حتی یک روز از فعالیت منع نشد!
به عنوان یک فعال فرهنگی و رسانهای از مسئولان ارشد کشور و رسانه ملی میخواهم یک بار و برای همیشه جلوی ساخت برنامههای تفرقهافکنانه که باعث خدشهدار شدن وحدت و امنیت کشور میشود را بگیرند و به کسانی که با احساسات بخش عظیمی از جامعه بازی میکنند و باعث نارضایتی آنها میشوند، برخورد کنند.
اما تأسفبارتر این که نقش نوکر و پادوی ستارخان در این سریال را «عزتالله مهرآوران» بازیگر لرتبار، بازی میکند و کفشهای ستارخان را مثل «دارِ مراد» بغل میکند و میبوید!
چندی پیش آقای ابوالفضل پور عرب مهمان برنامه دورهمی بود؛ آقای مهران مدیری از او پرسید چرا در بخش دوم سریال «شهرزاد» بازی نکردی؟ جواب داد: «در یکی از صحنهها میبایست سیلی محکمی به صورت یکی از بازیگران خانم نقش مقابل بزنم؛ به کارگردان مجموعه گفتم این صحنه را حذف کن من این کار را نمیکنم، چون آن صحنه را حذف نکرد من هم از بازی در سریال کنار کشیدم.»
درعین حال که ابوالفضل پورعرب را میستایم به آقای مهرآوران بازیگر لرتبار مجموعه تلویزیونی ستارخان میگویم: «کلاهت را بالاتر بگذار آقای مهرآوران»
مصطفی رباطی
در همین راستا تعدادی از نمایندگان مجلس در نامه ای به رئیس سازمان صداو سیما، با اعتراض به پخش سریال ستارخان، آن را توهین به قوم «لر» خواندند.
در بخشی از نامه آمده است:
نمایندگان امضا کننده خواستار عذرخواهی رسمی صداو سیما بابت این توهین ها و برخورد قاطع و اخراج عوامل توهین به قومیت ها از صدا و سیما و جلوگیری از تکرار این گونه بی حرمتی ها می باشند.

لینک کوتاه : http://www.asreizeh.com/?p=53211
سلام همیشه صداوسیما به لرها توهین کرده ولى جدیدأ ما چشامون باز شده،دم نماینده ها گرم که یه حرکتى کردن،هیچ ظلمى بى پاسخ نمیمونه،قوم لر با همچین حرکتهایی اتحادشو محکم تر میکنه مقابل دشمنانش