به گزارش عصر ایذه، همه ما قصه افراد موفقی را شنیدهایم که باوجود محدودیتهای خاصی که در قوای جسمانی آنها به وجود آمده است، مهارتها و تواناییهای ویژهای را از خویشتن بروز دادهاند و تا آنجایی پیش رفتهاند که در دوران زندگی خویش و در بین همنوعان خودشان شاخص و برتر بودهاند.
سوسن براتی بانوی معلول دهدزی پس از فوت پدرش در سال ۱۳۸۳ مسئولیت تأمین هزینههای خانوادهاش را بر عهده میگیرد. او از ناحیه پای چپ دچار معلولیت است و در حال حاضر با مادرش در روستای ده کهنه موزرم از توابع بخش دهدز زندگی میکند.
از دور که به او نگاه میکردیم چیز غیرمتعارفی نمیدیدیم و فقط حین راه رفتن متوجه معلولیت میشدیم، در پرچین باغ مشغول دانه دادن به مرغهای خود بود دست از کار کشید و لنگانلنگان به سمت ما آمد و به سمت تخت گوشه حیاط راهنمایی کرد.
عطر ریحان و سبزیجات باغچه، مرغ و بوقلمونهای گوشه حیاط که مشغول دانه خوردن بودند، صدای گاو و گوساله ها، نشستن برای مدتی کوتاه روی آن تخت حس خوب و سادگی زندگی روستایی را برایت به وجود میآورد.
شروع به صحبت کردیم و از اینکه باوجود معلولیت کار میکرد اصلاً منزوی و پشیمان نبود همانطور که روی کلاه محلی ملیله بافی انجام میداد از آغاز کارش میگفت که بعد از فوت پدرش با خیاطی کردن نانآور خانه شد.
با حرکت سوزنها بر روی پارچههای رنگارنگ و نقش زدن با ملیلههای هفت رنگ طرحهای زیبایی خلق میشد که اگر حین کار او را نمیدیدیم تصور میکردم بهدست یک طراح بزرگ در تولیدی مجهز در دل شهر دوختهشده است.
از چهار طاق در اتاق چرخخیاطی با پارچههای لباس محلی که اطراف آن آویزان بود، دیده میشد که میگفت با همان اندک پسانداز اولیه آن را خریده و بهکار خود قوت داد.
خرجهای زیاد زندگی او را فقط محدود به خیاطی نکرد و به پیشنهاد دوستان جوجههای ماشینی راه دیگر درآمدزایی او شد.
جوجههایی که حال در اندازههای مختلف در حیاط میچرخیدند و گاهی از زیر تخت به اینسو و آنسوی حیاط دنبال هم میدویدند و شاید در زمان جوجه بودن فقط شبیه به جوجههای ماشینی بودند ولی با تغذیههایی که این بانوی موفق به آنها میداد در سایزهای بزرگتر همان مرغ محلی میشدند.
غذایی که به جوجههایش میداد از نوع ذرت روغنی و… نبود بلکه ترکیبی بود از برنج و عدس محلی که هر روز برایشان درست می کرد.
خود همهی حیواناتش را واکسن میزد و مانند یک پرستار از لحظهلحظه زندگی آنها مراقبت میکرد چراکه همینها فردا روز نان سفرهاش را تأمین میکرد.
این راه درآمد بیشتری برایش رقم زد و سکوی پرتابی برای او شد از همین رو تمرکز بیشتری روی پرورش طیور گذاشت و تنوع کار خود را بیشتر کرد که جالبترین آنها مرغ سبز بود که به گفته خودش به تهران و کرج صادر میشدند.
اما باز به همین راضی نشد و در کنار اینها با فروش تخممرغها، میوه و سبزیجات و فرآوردههای لبنی سفره خود را رنگینتر کرد.
با اینهمه تعاریف بانویی میبینیم که از همان سال ۸۳ که آغاز بهکار کرد فقط پلههای ترقی را طی میکرد ولی اینگونه نیست مانند هر کس دیگری گاهی با شکست هم روبر شد.
میگفت همیشه باوجود موفقیتهای پایان کار مشکلاتی هم در کنارش داشتم و در طی چندین سال فعالیتم دوپار شکست خوردم و یکبار سال گذشته و بار دوم در امسال که ۳۷۰ مرغ تلف شدند ولی هیچکدام باعث دلسردی من نشد و بازهم ادامه میدادم و همین ماه گذشته حدود ۳۰۰ جوجه خریدم و به پرورش آنان مشغول هستم و حال که تا اینجا آمدم اگر وامی دریافت کنم شترمرغ هم در لیست طیور پرورشی وارد میکنم.
بانوی موفقی که اگر نام معلول را در ابتدا بشنویم چهرهای از خانمی منزوی که در گوشه خانه نشسته و چشم امیدش به کمک دیگران است حال با پرورش گاو و گوسفند، بوقلمون، مرغ شاخدار، غاز، مرغ فَشنی و بلدرچین ، در کنار خیاطی، مروارید بافی، الماس نما (لچک دوزی)، پشمریسی و باغ داری یک زندگی را بهتنهایی میچرخاند.
کارهایی که اگر یکی از آنها را به فردی که سالم است بدهیم ممکن است نصف و نیمه رهایش کند.
خانم براتی توصیهای برای جوانان سالم و نه معلول داشت و گفت: نباید همیشه به دنبال کار دفتری واداری باشید چراکه میتوانید با کارآفرینی علاوه بر درآمدزایی برای خود، برای جوانان دیگر نیز فرصت شغلی ایجاد کنید.
به گزارش عصر ایذه، جمله معلولیت محدودیت نیست را بازها شنیدیم ولی این بار در عمل به رسانهها کشاندیم تا در این همهمهی بیکاری و وضع اقتصادی چشم امیدی باشد برای همه آنهایی که منتظر هستند فرصت شغلی در خانهشان را بزند.
انتهای پیام/*
ما به داشتن همچین بانوی بختیاری افتخار میکنیم.افرین