کسانی که مصاحبه دو ساعته الجولانی را که در دو بخش پخش شد، را دنبال کرده باشند، درمی یابند که یکی از اهداف این مصاحبه آن بوده که این احساس و باور را القا کند که جبهه النصره نوک پیکان حملات و عملیات های نظام سوریه است که هم اکنون از حمایت مثلث ترکیه – قطر – عربستان سعودی در قالب اتاق عملیات «جیش الفتح» بهره می برد، اتاق عملیات مشترکی که جبهه النصره با همکاری گروه تروریستی موسوم به «آزادگان شام» و چند گروه تروریستی تکفیری دیگر آن را تشکیل داد و اینکه این اتاق عملیات با استفاده از حمایت های صورت گرفته موفق شده است، بر شهرهای جسر الشغور و ادلب و مناطق دیگری در این استان و ریف آن سیطره یابد و به نظر می رسد، در حال آماده کردن خود برای آغاز نبرد بزرگ تصرف شهر حلب و سیطره بر آن است.
الجولانی در بخشی از مصاحبه خود به طور قاطع رد کرد که جبهه النصره کمک یا حمایتی از کشوری عربی دریافت کند، همان گونه که آشکارا رد کرد که بیعتش را با «ایمن الظواهری»، رهبر القاعده نقض کند، بلکه بالعکس تاکید کرد که همچنان از راهنمایی های وی استفاده می کند.
این موضوع تناقضی کلی با گزارش های منتشر شده در رسانه ها در این خصوص دارد که اظهار می کنند، جبهه النصره از القاعده فاصله گرفته است و پس از این تاکید مشاهده کردیم که الجولانی حمله شدیدی به داعش به سرکردگی «ابو بکر البغدادی» می کند و این گروه را به ریختن خون مسلمانان و تکفیر آنها متهم و عناصر داعش را به خوارج توصیف می کند و خلافت داعش را به اتفاق نظر علما باطل دانسته و از همکاری این گروه با نظام سوریه سخن می گوید.
این سخنان به نظر می رسد، تلاشی برای برائت جستن الجولانی و گروهش از داعش ایراد شده باشد و این سخن وی که اغلب سرکردگان و فرماندهان داعش عراقی هستند، سخنی بیراهه نمی تواند باشد، چون وی شخصی آگاه به امور داخلی داعش است و پیش از آنکه گروه جبهه النصره را تشکیل دهد، در صفوف داعش مبارزه می کرد.
بنابراین این اظهارات را باید اظهاراتی هدفمند دانست که برای بیان آنها به دقت برنامه ریزی شده و پیام روشنی برای آمریکا و کشورهای غربی و عربی دارد، این که جبهه النصره گروه سیاسی معارض سوری است و مبارزه اش به سوریه محدود و محصور می شود تا هدف براندازی نظام در سوریه را محقق کند و اغلب قریب به اتفاق عناصرش را سوری ها تشکیل می دهند و این گروه نمی خواهد، سوریه را به نقطه انجام عملیات های نظامی و حمله علیه کشورهای غربی تبدیل و یا از آن استفاده کند.
همچنین با توصیه و پیشنهاد الظواهری، جبهه النصره به طوایف اقلیت اسلامی در سوریه مانند علوی ها و همچنین مسیحیان و دروزیان امان نامه مشروط می دهد و تاکید می کند که در صدد تکفیر هیچ کس نیست، حتی داعش و هدف نهفته در پس تمام این اظهارات قانع کردن غرب و آمریکا به حذف النصره از فهرست تروریسم آنهاست.
لازم است، در این اظهارات الجولانی تامل کنیم که به توصیه الظواهری گفته که جبهه النصره از سوریه حملاتی علیه غرب انجام نخواهد داد. تا آنجایی که برای همگان آشکار و مبرهن است، جوهر و خمیر مایه عقیده مبارزاتی قاعده، مبارزه با غرب و به خصوص آمریکاست، چون این کشورها را عامل تمام بلایا و مصایب جاری در جهان می داند، حال سوال این است که آیا با توجه به این اظهارات الجولانی، الظواهری این عقیده القاعده را تغییر داده است یا اینکه این اظهارات را تنها باید تغییری تاکتیکی به شمار آورد که تنها محدود به سوریه می شود.
از سوی دیگر، الجولانی در متهم کردن جماعت اخوان المسلمین به انحراف و همراهی با غرب با جرات نشان داد و تحلیل و تفسیری جدید که تاکنون ارائه نشده بود، از این جماعت ارائه داد.
وی درباره حوادث جاری در مصر گفت: این السیسی نبود که علیه محمد مرسی قیام کرد، بلکه این آمریکا بود که علیه مرسی قیام کرد و السیسی در ابزاری بیش نبود و بعید نیست که این تفسیری از اندیشه ها و افکار الظواهری باشد که دشمنی سرسختی با جنبش اخوان المسلمین دارد و در ادبیات خود همواره از این جماعت به عنوان هم پیمان آمریکا یاد می کند.
از جهتی الجولانی امید بسیاری از کسانی که شرط بسته بودند، وی از این مصاحبه برای قطع ارتباط با القاعده استفاده خواهد کرد، را به یاس مبدل کرد. البته ممکن است، وی این اقدام را پیش گیرد، اما به شیوه خود یعنی تدریجی و عملی، دلیل این مدعا نیز پوشیدن لباس های سوری و نه افغانی بود که یکی از وجوه تمایز عناصر مسلح وابسته به گروه های تروریستی تکفیری و وابسته به القاعده است. علاوه بر اینکه وی از دادن وجهه بین المللی به گروه جبهه النصره امتناع کرد که با ادبیات و توجیهات سازمان القاعده در تعارض است.
اما سخنان الجولانی برای کارشناسان و ناظران سیاسی و نظامی حائز اهمیت بود آنجا که به این نکته اشاره کرد که «در این مرحله به این اکتفا میکنم که دست و پای ایران را در منطقه قطع کنم و اگر این امر کفاف نداد، نبرد را به داخل ایران خواهم کشاند، چون ایران در صدد برپایی امپراطوری فارسی است.»
چون این سخنان به این معنا بود که جبهه النصره ماموریت هایی خارج از مرزهای سوریه به سمت شرق و به خصوص ایران دارد. اما اینکه این امر چه وقت حاصل خواهد شد و چگونه مشخص نیست؟ اینکه این حمله بعد از غلبه بر داعش که بر شرق سوریه تسلط دارد و سرنگونی نظام سوریه در دمشق صورت خواهد گرفت یا خیر معلوم نیست؟