به گزارش پایگاه خبری عصر ایذه به نقل از بانوپرس : در اهواز فقط یک مرکز ۸ ساعته برای نگهداری از زنان بیخانمان از سوی دانشگاه علوم پزشکی و مرکز بهداشت استان ایجاد شده و این مرکز نیز جوابگوی نیاز زنان بیخانمان خوزستان نیست، این در حالی است که آمارها نشان می دهد سن زنان بیخانمان در خوزستان رو به کاهش است.
تا مدتی قبل بیشتر زنان بیخانمان قربانی اعتیاد بودند اما این روزها آمار زنان بیخانمانی که قربانی طلاق هستند نیز افزایش پیدا کرده است.
در مقطعی تعداد زنانی که شوهرانشان فوت میشد بیشتر بود، اما اکنون متاسفانه آمار زنانمطلقه یا زنانی که شوهرانشان آنها را ترک کردهاند، بیشتر است؛ همچنین به تعداد زنان مجردی که بیخانمان میشوند، نیز افزوده شده است.
در بین زنان مراجعه کننده به مرکز ارتقاء سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر، کارتنخواب، متکدیان، افرادی با بیماری روحی روانی وجود دارند. گفته میشود بیشتر آنها بین ۱۸تا ۳۵ سال دارند.
هرچند ظرفیت این مرکز حدود است، اما مسوولان مرکز ارتقاء سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر در فصلهای سرد سال تا ۱۸۰ زن بیخانمان را نیز در این مرکز پذیرش میکنند، زیرا در روزهای سرد زنان بیخانمان تمایل بیشتری به حضور در این مرکز دارند.
در واقع در مرکز ارتقاء سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر زنان بیخانمان اسکان موقت چند ساعته در روز داده میشوند. به این شکل که بعد از تشکیل پرونده از سوی مسئولین مرکز از ساعت ۷:۳۰ صبح تا ۱۵ می توانند در این مکان حضور داشته باشند .
این در حالی است که باید گفت به دلیل اینکه نهاد مشخصی برای جمعآوری اطلاعات و آمار در حوزه زنان آسیبدیده وجود ندارد، نه آمار مشخصی از این افراد وجود دارد و نه متولی مشخصی برای سر و سامان دادن به آنها وارد عمل میشود .
این در حالی است که با توجه به ظرفیتهای پایین برای پذیرش و نگهداری از زنان بیخانمان، این افراد برای ساعاتی کوتاه در مرکز ارتقاء سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر حضور پیدا می کنند و سپس در سطح شهر رها می شوند زیرا فرآیند حمایتی از آنها معیوب است و زنان بیخانمان هیچ وقت برای حضور در جامعه توانمند نمیشوند.
بیشتر زنان بیخانمان قربانی بیتوجهی جامعه و قربانی رسومات غلط خانوادگی هستند . زیرا اگر محلی وجود داشت که این زنان در صورت بروز مشکل به آنجا پناه میبردند، خیلی از آنها امروز قربانی آسیبهایی نظیر اعتیاد یا تنفروشی نمیشدند؛ این در حالی است که باید تاکید کرد زنانبیخانمان بعد از جدا شدن از خانواده برای پیدا کردن سرپناه، گرفتار باندهای تبهکار شده یا با خشونت وادار به انجام کارهای خلاف قانون ، شرع و عرف میشوند، به همین دلیل اگر مراکز معتبری وجود داشت که خدمات مددکاری و اجتماعی به این افراد ارائه میکرد، آمار آسیبهای این افراد نیز به شکل جدی کاهشپیدامیکرد.
یکی از این دختران که هر روز با باز شدن درب مرکز، وارد میشود و تا آخرین ساعت کاری این مرکز بهداشت در آنجا می ماند فهیمه است . فهیمه سال ۷۳ در خانوادهای فقیر، مستضعف از لحاظ مالی و فرهنگی در آبادان به دنیا آمده و به گفته خودش در ۱۳ سالگی ازدواج کرده و صاحب یک دختر است . بعد از مطلع شدن از اعتیاد همسرش بدون رضایت و حمایت خانواده خود از او جدا شده است و به دلیل رسومات غلط خانوادگی و عدم پذیرش او پس از ظلاق از سوی خانواده از خانه خارج شده و شهر خود را به مقصد اهواز ترک میکند .
ولی با گریز از خانه و لمس آوارگی متوجه میشود که شکنجهها و آزار خانواده قابل تحملتر است و باید هر چه زودتر به خانه برگردد، دریغ از اینکه فهیمه مرتکب اشتباه بزرگی شده و دیگر در خانواده جایگاهی ندارد. تصمیم می گیرد با خانواده اش صحبت کند، شاید پشیمانی او را بپذیرند و او بتواند به جمع خانواده بازگردد، ولی برادرانش او را تهدید می کند و فهیمه برای حفظ جان آواره می شود. حالا او شبها را در پارک ها صبح می کند و روزها به این مرکز می آید. فهیمه هیچ برنامهای برای آینده خود ندارد و در سن ۲۰ سالگی تنها آرزویش داشتن مکانی امن برای خواب است.
مرکز ارتقاء سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر مکانی برای کنترل بیماریهای عفونی و آمیزشی برای زنان بی سرپرست است . با توجه به اینکه گرفتار شدن این زنان به راههای غیرمشروع موجب ایجاد بیماریهای عفونی در آنها میشود. در این مکان بستههای بهداشتی به آنها داده می شود و با هدف افزایش آگاهی آنها نسبت به روش های کنترل بیماریها، کلاس هایی مشاوره و آموزشی برای آنها برگزار میشود و به صورت دوره ای مورد معاینات زنان قرار می گیرند .
با این وجود این مرکز بهداشتی همانگونه که از نامش پیداست تنها در خصوص بهداشت جامعه و کنترل بیماریها فعالیت میکند و تعهدی در قبال تامین اسکان این زنان ندارد؛ هیچ مکان دیگری هم برای نگهداری این افراد در خوزستان وجود ندارد. دیوارهای مرکز ارتقاء سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر پر از تابلوهای آموزشی و نکات هشداردهنده در خصوص بیماری ایدز و اعتیاد است، زیرا افراد مراجعه کننده به این مرکز بیشتر در معرض ابتلا به این بیماریها قرار دارند.
نبود توجه کافی به آسیبهای اجتماعی، سبب افزایش تعداد زنان آسیبدیده شده است و جامعه این زنان را حتی در حد یک زندانی و مجرم هم قبول ندارد به همین دلیل هیچکس مسئولیتی در قبال آنها برعهده نمیگیرد و هیچکس از او حمایت نمیکند و هرکدام از افراد جامعه هم برای طرد او توجیهی دارند.
در نتیجه بهتر است مسئولین به جای نادیده گرفتن و انکار اصل این موضوع، راهکاری برای نگهداری از این زنان و جلوگیری از بروز این معضل اجتماعی اتخاذ کنند .