تاریخ : یکشنبه, ۷ بهمن , ۱۴۰۳ 27 رجب 1446 Sunday, 26 January , 2025
17
یادداشت/

مرگ بر طایفه!

  • کد خبر : 43446
  • 12 دی 1394 - 6:29
مرگ بر طایفه!

عصر ایذه: آپارتاید نژادی و حتی حزبی! مربوط به گروه خاصی نیست، بلکه ضایعه‌ای عمومی است و دامگهی می‌باشد که […]

عصر ایذه: آپارتاید نژادی و حتی حزبی! مربوط به گروه خاصی نیست، بلکه ضایعه‌ای عمومی است و دامگهی می‌باشد که اسیران و زندانیان فراوانی را به گرمی میزبانی می کند! آری این بلیه یک بیماری انسانی و جهانی است.

 

 

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که حقیقت وجودی آدمیان را در مسلخ نژاد، خون و تبار به بی رحمی تمام قربانی می کند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که قداست اندیشه ها و طهارت انگیزه ها را در زیر چرخ های ارابه‌ی متوحش کور و کر قومیت پرستی لگد مال می‌نماید!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که علم و دانش را در قربانگاه رنگ‌های قبیله ای و انگ های عشیره‌ای بر بلندای دار چوبه‌ی جهالت و نادانی به جوخه اعدام می کشاند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که ایمان، اعتقاد و دین افراد را در محضر دیو دیوانه‌ی آپارتاید نژادی به سوی ستمکده‌ی دقیانوس تعصب ورزی های قومی در بند توبیخ و تکفیر می نشاند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که دخترکان باکره لیاقت ها و شایستگان مخلده‌ی امارت ها را با قساوت قلب تام، به پای معبد تعصب، زنده به گور می کند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که صداقت، امانت، پاکی و شرافت انسانی را در سیاه چاله‌ی تفاخرات پوچ و پوشالی قومیت، به حبس ابد محکوم می نماید!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که اندیشه مردمان را در آستانه‌ی نامیمون و نامبارک بت خویشتن به دیار عدم و نیستی فرا می خواند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که اصالت های انسانی و نجابت های الهی را در پیشگاه پرخسارات وکریه صنم خودپرستی ها، به مرگ حتمی رهنمون می کند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که من، تو و شما را به دلالت هم رنگ نبودن، هم خون نشدن و هم نام نبودن از حقیقت “ما” شدن و “ما” ماندن حقیقی ناجوانمرادانه می ترساند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که با تکیه بر بی اصالتی سمت ها و جهت های حیوانی و جسمانی، گوهر وجودی خلیفه اللهی آدمیان را مزدورانه فدای تیره و تبار های لال و گنگ می کند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که برادری، برابری، دین و آیین ما را فقط در شعر و شعار تغذیه می کند و در کردار ما را به ریاکاری و قوم گرایی مفرط فرا می خواند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که محورش صبغه باشد نه اندیشه! آنگاه که مدارش ماده باشد نه معنا ! جسم باشد نه جان!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که عقلانیت را جرم و جریمه بشمارد و قومیت را وظیفه و فریضه بپندارد!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که روشنفکران بر جسد و کالبد بی‌روح او نغمه های بی ثمر با هم بودن را وسوسه می‌کنند و دیندارانش ایمان و اعتقاد خود را به بیگاری تمام و سخره ای نافرجام نژادی گرفتار می نمایند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که باصطلاح سیاستمداران زبونش، احساسات، عواطف و هیجانات مردم به ویژه جوانان پاک را به سوی گورستان پوک جهالت و خارستان پلید غفلت سوق می دهند تا تفرقه بر انگیزند و کام دل برگیرند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که روشنفکرانش به دروغگویی مبتلا شوند، دیندارنشان به ریاکاری، نااهلانشان به جفای نوعی و اهلانش به وفای قومی عادت کرده باشند!

مرگ بر طایفه؛ آنگاه که سودجویان را برخداجویان، جاهلان را بر عالمان، حرافان را بر عاملان،کین داران را بر دین داران ، سرمایه داران را براندیشه ورزان، کاذبان را بر صادقان، ریاکاران را بر عارفان، بی خردان را بر خردمندان، خودپرستان را بر خداپرستان، منافقان را بر مومنان، منفعت گرایان را بر حقیقت نوازان ، پلیدان را بر پاکان ، متفاخران را بر متعارفان و . . . برتری داده و بالاتر و برتر می نشاند!

 

و اما

درود! درود بر اندیشه، درود بر اندیشه

آنگاه که بر محور انسانیت، شرافت، عظمت، موّدت، دیانت، تقوی، مردم گرایی، خداانگاری، صداقت، اخوت، فرزانگی، روشنگری، دینداری و شایسته سالاری بنیان گرفته باشد.

درود بر اندیشه؛ آنگاه که محور و مدار طایفه باشد و طایفه اندیشه را می سازد نه اندیشه طایفه را !

درود برطایفه‌ی اندیشه؛ همان طایفه ای که بر محور اندیشه است، نه اندیشه ای که محورش طایفه باشد ، همان طایفه و حزب خدایی و الهی ، طایفه ای که متقیان را به افتخار به ضیافت نشانده است.

پس درود بر چنین طایفه ای که در آن متقیان، خوبان، عالمان و اندیشمندان از هر رنگ، قماش و قبیله ای محترم و ارزشمندند.

 

آری؛ . . . فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (سوره مائده آیه ۵۶)   /  . . .  إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (سوره مجادله  آیه ۲۲ )

 

 

هومان مرادی اشکفتی

نایب رئیس شورای اسلامی شهر ایذه

لینک کوتاه : http://www.asreizeh.com/?p=43446

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 110در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۱۰
  1. این مشکلات در همه گروه هاو احزاب و … هست
    چرا مثال طایفه میزنیم…هربدی هست ونیست رو به طایفه ربط دادن و روی طایفه مثال زدن اصلا درست نیست…طایفه خوبی های بسیار زیادی دارد و همچنین بدی هایی هم هست و قابل انکار نیست.

    اینطور بگیم بهتره
    مرگ بر کسی که از نام طایفه سوءاستفاده میکند…

    • با سلام  واقعا اگر این مقاله شعاری نباشد عالی ، طایفه گرایی یعنی مرگ طایفه

    • بله،مشکل عمده ی
      ما طایفه نیست بلکه سوء استفاده از طایفه بنفع نژادگرایان بی بصیرت است.

  2. درود براستاد اندیشه . انشالله با تشویق های شما و مفالات علمی حضرتعالی طایفه گرائی ازاین دیار رخت بربندد و همه مردم ایذه در غالب یک طایفه ،ایذه ای نو بسازند.

  3. درود بر طایفه اندیشه

  4. با احترامیکه نسبت به قشر تحصیل کرده شهرم ایذه دارم اما اغلب کسانیکه که دم به طایفه گرایی میزنن از قشر تحصیل کرده و عمدتا فرهنگی هستن که بخاطر گرفتن پست و مقام اینکارها رو انجام میدن شما نگاه کنید همه انتخابات افراد تحصیل کرده هر طایفه با کاندید همون طایفه همراه است و اگر کسی خلاف این رو انجام بده همه محکومش میکنن به غریب پرستی و غیره ونه شایسته سالاری

    • بله،همینطور است!
      بیماری طایفه پرستی و نژاد گرایی خاص تعدادی از خواص است و عده ای از عوام پیرو
      آنان هستند.

  5. انشاالله که آقایان عضوشوراخود با این شعار به عضویت شورا درنیامده باشند وفتوایشان مطابق شرایط روز نباشد

    • لطفاً
      شعار تبلیغاتی اینجانب در زمان تبلیغات « قلم، یک قبیله است و…» را ملاحظه
      فرمایید.

      ما منکر
      ارزشمندی و ارجمندی طایفه نیستیم بحث ما در گرایش های کور ،جهت های کر و نادرست آن
      است.

  6. با سلام آقای مرادی نویسنده مطلب با تکیه بر طایفه هم اکنون بر مسند شورای شهر تکیه زده …..

    • موضوع رأی آوردن یا
      نیاوردن مطرح نیست،اما لازم است بدانیم که گزینه های قومی و طایفه ای که بر اساس
      قومیت و عصبیت انتخاب  می شوند ، شأن
      اندیشه و ارزش طایفه را توأمان مخدوش و مصدوم می نمایند.

  7. اگرطایفه نبود امکان نداشت یکی ازاعضای این شورا رای بیاره

    • بحث ما در بودن یا
      نبودن طایفه و ارجمندی آن نیست که البته بودنش لازم است و ارجمندیش محرز، سخن ما
      اینست که طایفه بعنوان یک حزب عرفی و غیر رسمی، نباید نژاد ، تبار و خون را بر
      حقیقت آدمیان ترجیح دهد.

  8. سلام و خسته نباشید
    من واقعا تاسف خوردم برای این آقا که اینطور بد و بی پایه نوشت
    آخه آقای مومن شما یا واقعا سواد کافی ندارید یا دنبال خودستایی و اهداف خاصی هستید
    ببینید هیچکس دوست ندارد سواد و منطق و عقل را چیزی بنام طایفه بپوشاند و همه میخواند اصلح ترین و با منطق ترین فرد به پیروز برسد در همه مشاغل اساسی
    اما بجز مسئولیت و منش کاری طایفه خوب هست
    شما و دیگران اگر به رحمت خدا بروید کی حمایت میکنه .. کی دلداری میکند
    .
    میتونستی یکم با منطق بیشتر حرفت را بزنی و این را ابراز میکردی
    .
    امیدوارم ما برای فریب مردم از هرگونه الفاظ حرف نزنم
    موفق باشید.

    • بنده نامزد
      انتخاباتی نیستم که به دنبال اهداف خاص یا عام باشم. برادر مؤمن (به قول شما)،
      جنابعالی می توانید بنحوه ی مشخص و دقیق ایرادات و اشکالات مقاله را بیان بفرمایید
      تا ما اصلاح کرده و استفاده نماییم.

  9. آقای شورای شهری حسابی جیبات پر شده خوشی زده زیر دلت بیانییه صادر میکنی چهار سال پیش که خواستی رأی جمع کنی جلو همه طایفه ها گردن کج میکردی که بهت رأی بدن حالا که خرت از پل گذشته ادا روشن فکرا رو در میاری اصلا تو کی هستی که طوایف بزرگ بختیاری مرگ بفرستی میخواستی با این بیانییه آبکی که نوشتی خودی نشون بدی که منم آره نه عزیزم مردم ایذه اینقد فهمیده هستن که از این انتخابات به بعد نشونتون میدن یه گونی شبدر چندتا بز رو سیر میکنه درود بر بختیاری درود بر ایذه درود بر طوایف ایذه و مرگ بر روشنفکر نما مرگ بر تازه به دوران رسیده

    • «سلام»  اگر بنده این مطالب شما را می نوشتم شما حق
      داشتید که مرا به خواندن این آیت قرآنی دعوت کنید که : وَ عِبادُ الرَّحْمنِ
      الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ
      قالُوا سَلاماً

       سوره فرقان آیه ۶۳

  10. امیداست که این طایفه گری رو کنار بزاریم 

    •  امیدواریم که با همدلی، همیاری و هم اندیشی
      مخاطبان با حوصله و سخت کوش مسیر نژادگرایی را ناهموار کنیم و در نهایت به اندیشه
      روشنایی ببخشیم.

  11. درود بر طایفه اندیشه

  12. باسلام خدمت استاد فرهیخته جناب مرادی
    دوستانی که نظر منفی دادید، یا مطلب رو خوب نخوندید، یا درست متوجه نشدید، هیچ کجای این متن به طایفه خاصی اشاره نشده، کلی گفته شده، منظور آقای مرادی طابفه گری است . . .
    اگه متوجه کلمات نمیشید، بدید یکی براتون ترجمه کنه

    • باید بت های ذهنی
      از طایفه پرستی را در عادات و اذهان خود کنار بگذاریم تا بتوانیم علم و دانش خود
      را وسعت ببخشیم.               

  13. دوست عزیزی ک این متن نوشتی.نباید بنویسی مرگ بر طایفه.نباید توهین کنی ب طایفه های دیگر.ونباید های دیگر…من خودم ب قاطع میگم ک هرکس از جوان ها بخواد رای بده باتفکر واشنای کامل رای میدهد.حالابحث بزرگترها ک تابع طایفه گرایی هستن جدا.ولی الان سطح درک مردم بیشتر شده با اراده تصمیم میگرن.باتشکر

    • طایفه به خودی خود
      دارای اعتبار و ارجمندی است و در این مقالت هرگز توهینی صورت نگرفته است. مفهوم
      طایفه، کلی است و مربوط به ایذه نیست آن چه که مورد مرگ واقع شده است جدا نژادی،
      تبعیض و آپارتاید است.

  14. سلام
    آقا هومان عمو کلاس چندی؟؟
    سواد ک هیییچ.
    ادب هم ک زیر صفررر.
    .
    خدا شفات بده انشالله.
    .
    .
    متأسفم برا مدیران عصر ایذه ک چنین مطلب گستاخانه ای رو گذاشتنه…
    .
    T_T

    • سلام عموجان!!
      قطره ای از دریای فلسفه را سواد دارم! و تکه ای از ادب! که البته به طریق حضرت لقمان
      حکیم اندوخته ام! دعایت را سپاسگزارم. اما به جای تأسف خوردن شاید بهتر باشد به
      تأمل کردن و تفکر نمودن تکیه کنیم تا بتوانیم همیار و همکار هم باشیم.

  15. خیلی گنده سخن میگی . . .
    اگر طایفه نبود تو هم الان نبودی اینجای ک هستی.
    مرگ بر کسانی ک از اعتبار طایفه و ایل ب جایی رسیدن
    ک امروز اینچنین…

    • کسی منکر
      اعتبار طایفه نیست ولی ما موافق این هستیم که نباید نژاد گرایی بر طایفه غلبه کند.

       از طرفی گنده گویی کار کسانی است که دنبال ملفوظ
      (الفاظ) و منطوقند (کلمات) نه مفهوم و مضمون (معنا).  در حالی که این مقاله مشحون از عبارات و کلمات
      با معناست.

  16. از اینکه منظور از طایفه کلی گویی بوده شکی نیست.ضمن اینکه جناب استاد مرادی قبل از رای اوردن شعار انتخاباتی ایشون هم همین بوده طایفه اندیشه….منتها بعضی دوستان اعتراض کوچکی داشتند احتمالا مایل بودند تیتر انتخابی و موضوع مطلب مورد نظر کمی لطیف تر بیان میشد..هرچند الزامی نیست .گاهی لازم است با بعضی کج روی ها با تندی برخورد کرد .با تشکر

    • درست است، منظور
      ما از طایفه، مفهوم کلی طایفه است نه مصادیق آن و طایفه هم مختص به منطقه و موعد
      خاصی نیست، بلکه تعلقی انسانی و جهانی دارد.

  17. واااااااای خدای من چطور میتونید انقدر با کلمات بازی کنید؟از عصرایذه بعیده همچین چیزایی رو تو سایتتون نشربدید!من مثل بقیه کاربرا نمیگم به طایفه ها توهین میشه و این حرفا نه،فقط با بازی با کلمات  از سمت ایشون به شعور من داره توهین میشه…به شعور من و هم طایفه ای هام{مردم شهرم}کمی نگاه کنیم به آثاربزرگانی همچون امام خمینی {ره} و شهید مطهری و….که چطور با مردم سخن میگفت…چطور خطابه میکرد،روان و دلکش و البته گرم

    • بازی با کلمات
      یعنی آوردن واژگان و کلماتی که علی الظاهر پیوند وثیق و محکمی با هم دارند ولی در
      واقع مهمل و بی معنا هستند! در صورتی که این مقالت عهده دار چنین مغالطه ای نیست.
      از طرفی دیگر باید تلاش کنیم مرز بین انتقاد و اتهام را رعایت کنیم. دیگر آنکه مگر
      می شود از موضوعی که سال های سال است که حیات اجتماعی و فرهنگی و … ما را بسوی
      مرگ فرا می خواند (نژاد گرایی) به نرمی و گرمی سخن راند؟! لازم بذکر است که اساتید
      بنده در حوزه ی فلسفه از شاگردان استاد مطهری بوده اند از جمله ی ایشان (دکتر حداد
      عادل – دکتر غفاری – دکتر عالمی)، از ناحیه ای دیگر مطلب ما مقاله است نه خطابه که
      گرم و دلکش باشد. اگر عنایت داشته باشیم، همه ی کتب امام (ره) و استاد مطهری آسان
      و روان نیستند و این موضوع بستگی به مبحث آنها دارد. کتب امام (ره) از جمله طلب و
      اراده – کشف اسرار، اربعین حدیث و … و آثار استاد مطهری چون : عدل الهی – انسان
      و سرنوشت – شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم و … را ملاحظه فرمایید.

  18. پس نظر من کجاست مدیررررر؟؟؟؟؟؟؟

  19. سلام. مرگ بر هر جاندار یا شئ خوب نیست. چون مرگ یعنی نابودی کامل پس در نظر من بجای کلمه مرگ بهتر است که از کلمه دیگری استفاده شود. یعنی در کل مثبت اندیش باشیم

    • مثبت اندیشی را قبول
      دارم. منتها طایفه بعنوان یک مفهوم نه جاندار است و نه شیء. از  جهتی دیگر مرگ گفتن در مختصات عقلانی و دینی ما
      تحریم نشده است، در اینجا مرگ بر طایفه آنگاه … یعنی آنگاه که طایفه عامل قتاله
      ی حیات ما شود و آنگاه که حیات او به مرگ تفکر ما منجر شود.  

  20. طایفه یعنی برادری ، پشتیبانی ، حمایت در روزهای نیاز و … پس طایفه چیز بدی نیست ، بلکه این آدمهایی که از طایفه سوء استفاده میکنند بد هستند ، پس مرگ بر آنهایی که از طایفه و برادری سوء استفاده میکنند

    • بله – طایفه به
      خودی خود نه تنها چالش نیست بلکه فرصت است. اما نگاه نژادی، او را به چالشی عظیم
      مبتلا خواهد کرد.

  21. به خداوند یکتا قسم من از روز اولی که برنامه و سایت عصر ایذه درست شد خیلی خوشحال شدم زیرا که معتقد بودم اگر رسانه ها رسالت واقعی خود را که اصل بی طرفی است در نشر اخبار و وقایع رو رعایت کنن مرهمی است بر زخم مردم.،ولی بعد از مدتی که مرتب از عصر ایذه دیدن کردم متوجه شدم که ایشان نه تنها بیطرف نیست بلکه از اشخاص و جریان های خاص حمایت می کند و آنها هم عصر ایذه را …..می کنند.اگر هم کسی واقعا به حرف اینجانب شک دارد میتواند از همه ی اخبار گذشته شهرمان تا الان که از این سایت نشر شدند بخواند و مانند بنده حقیر نظر دهد.و من الله التوفیق.

  22. به نظر من باید سمیناری بدون دخالت اندیشه پروری وسیاست ترتیب داده شوپ که با برتری طایفه و امتیاز داشتن یک طایفه دارای مسند قدرت مبارزه کند .همه ی ما از یک ایل و کشور هستیم .چطور هر که به تختی تکیه داد بستگان را هم نشین قدرت وجاه طلبی خود می کند.از شما معذرت می خواهم به خاطر بعضی کلمات اما این حق را به من بدهید که قلبم مالا مال از غم و اندوه است به خاطر مرگ کسی که جلوی چشمانمان سوخت،به خاطر کسی که مردمش ، ایلش را فراموش کرد،به خاطر مردمی که در‌شهری مخروبه زندگی می گذرانند،به خاطر وعده های کذب و واهی،به خاطر طمع افراد،به خاطر  کسانی که آیندهشان در این شهر هر روز با بنگ خروس به لرزه در می آید .آینده ای که نامعلوم است و اندک امید وقوعش توسط افرادی به تاراج می رود ،به خاطر کسی که تمام تلاشش را کرد تا با وجود مدرک معتبرش و استعدادش نتوانست به دلایلی به خواسته و شغلش برسد ،به خاطر کسی که به علت نبود امکانات درمانی به راحتی جان داد و زمان اعزامش  دیر شد،به خاطر مادری که به علت نبود برنامه افراد قادر شهر ،فرزندش را در زیر پلها ودر خرابها در حال مصرف مواد دیده است ،به خاطر……………تنها خدا را داریم

    • اگر
      سمینارهایی مبتنی بر اندیشه محوری و علم مداری برگزار شود،می تواند مثمر و مفید
      باشد.

      بله؛نگاه
      های کور طایفه ای و حزبی شهر ما و کشور ما را توسعه نخواهند بخشید و شایستگان را جذب
      نخواهند کرد.

  23. چرا آقای مرادی در شعار انتخاباتی خود درهمین دوره شورایی که حضور داره نگفت مرگ بر طایفه ……….

    • چرا شما اکنون این
      سوال را پرسیده اید؟! چرا در زمان انتخابات شورا سوال نفرمودید؟!! خیلی ساده است!
      چون این سوال الان برای شما پیش آمده است! علت درج مقاله بنده هم شدت مسائل فرهنگی
      بوده است که در این موقعیت زمانی و مکانی فعلی پیش آمده است گرچه این مسائل قبلاً
      هم سابقه داشته اند اما نه به این وخامت و ضخامت!

  24. سلام ودرودخدابرطایفه ی اندیشه.

  25. سلام و احترام خدمت اقای مرادی قصدم توهین و اهانت نیست.اما خود شما به پشتوانه طایفتون شورا شهر قبول شدید یا انتخاب شدید. حتی بنده شاهد بودم که وقتی در انتخابات پیروز شدین طایفه ات را جمع کردید در روستای مرادی ها و ساز و تشمال به پا کریدید .الان نگو مرگ بر طایفه…. چون اگر طایفه ات متوجه این موضوع شوند ناراحت می شوند. بی انصافیه که خودتون با طایفه گری رفتید بالا اما بعدش توهین کنید. اندیشه اینه نه اون شعار

    • دمت گرم….بابا اینو هر….میفهمه که مقصود از این نوشتارای پیاپی ایشون چیه!!!!!!!۱منتهی جاش توی رسانه جمعی چرا انقد باز شده اینو نمیفهمم!!!!!

      • رسانه یک نهاد مردمی است.
        اگر هم جایی برای بنده (به تعبیر شما) در آن باز شده !! تقدیم به حضرتعالی. حدود
        ده سال است که به نوشتن مقالات مشغولم.در صورت تمایل می توانید با مراجعه به
        مدیریت سایت عصر ایذه مقالات بنده را دریافت فرمایید

    • طایفه پشتوانه است و شکی
      در آن نیست اما باید حامی حقیقت افراد باشد نه رنگ و نژاد آنان. اندیشه ورزی، شعار
      بنده بود ویکی از شعارهای اندیشه ای ما در تبلیغات این بوده است: «قلم ، یک قبیله
      است» ملاحظه فرمایید.

  26. درود آقای مرادی من با دیدگاهت موافقم ولی حالا که از پله رفتی بالا حداقل احترام اون جا پاهای پله که ازشون رفتی بالا رو داشته باش،خود شما با کمک طایفه ت اومدی تو شورا یا میخوای بگی که مردم با روشنفکری و شناخت معیارهات بهت رای دادن ؟؟؟؟دروغ نگو که اصلا خوشسشششم نمیاد!!!

    • بحث حرمت گزاری به طایفه
      یک اصل است. سخن از نوع نگاه و دیدگاه پوک و پلیدی است که نژاد افراد را بر حقیقت
      افراد برتر و بالاتر می داند

  27. به فرض که شما بدون حمایت طایفه به اینجا رسیدی پس چرا هیچ کاری انجام ندادی و چرا در روز اعتراض به دروغ وعده ی استعفا در مدت یک هفته دادی ولی عمل نکردی چرا؟؟؟؟؟
    مرگ بر دروغ
    مرگ بر وعده های دروغ
    مرگ بر انسانهای دروغگو
    مرگ بر مسئولین بی وجدان

    • بحث ما در این جا پرداختن
      به حمایت های طایفه ای نیست. از طرفی می دانیم که خوبان طوایف، طایفه­ی خوبان را
      تشکیل  می دهند.از جهت دیگر قول یک هفته
      جهت استعفا از ناحیه بنده نبوده (فیلم آن موجود است) اما به احترام همکارم قبل از
      یک هفته استعفا را تقدیم شورا کردم که مدارک آن موجودند و در اختیار مدیر سایت عصر
      ایذه می باشند،    می توانید ملاحظه
      فرمایید تامتوجه شوید که به وعده خودم عمل کرده ام.

  28. دوستان عزیز آقای مرادی یکی از سرمایه علمی و ادبی شهرمان هستن .شما بار دیگیر مقاله ایشان را مطالعه بفرمائید می بینید که ایشان توهینی به طایفه نکرده اند بلکه منظور ایشان تفکرات طایفه ای است که موجب عقبرفت شهرمان شده .

  29. تز فرهنگی “طایفه اندیشه” طرحی نو در راستای ایجاد اتحاد، وحدت و هوشیاری است، اگر چشم و گوش بینا و شنوا داشته باشیم نه اینکه فکر کنیم خدایی ناکرده به کسی بی احترامی شده باشد به نظر می آید این اندیشه نو که در برهه ای از زمان مطرح شده، نژاد پرستی و تعصبات قومی و قبیله ای را به چالش کشانده است و در صدد ان است که به همه فراخوان همدلی و هم زبانی بدهد و نتیجه آن صد البته بررسی آینده ای بهتر است.موفق باشید

  30. به نام خداوند خرد
    « از فراخنای مفهوم تا تنگنای مصداق !»
    پاسخی اجمالی و کلی به اندیشه های کاربران ارجمند و مطالعگران گرانقدر در باب مقالت تئوریک معرفت شناسانه ی « مرگ بر طایفه!»
    ” با سلام ودرود”
    گرچه مفاهیم کلی در معنا، فراخنای وسیع و عظیمی دارند اما در سطوح مصادیق، از وسعت و کلیت آن ها فرو کاسته می شود و در تنگنای وجودی و جزئی خویشتن گرفتار می گردند!
    مفهومی نوشتن و گفتن اما مصداقی برداشت کردن و نقد نمودن یک خطای اپیستمولوژیک (معرفت شناسانه) است که بسیار نازک و بی خبر « چشم اندیشه » ما را ناخواسته هدف می گیرد و ما را در نابسامانی ها معرفتی و شناختی به تلاطم می اندازد.
    در باب نقد مقالت مذکور، اولاً لازم می دانیم از عنایت و توجه کاربران و مطالعگران سپاسگزاری وقدرشناسی بنماییم و از ابراز دیدگاه ایشان و ارائه ی بازخوردهای (کامنت های) بیشتر انتقادی و گاهی اتهامی! صمیمانه و برادرانه قدردانی کنیم.
    در این مجال برآنیم که به این « پرتوهای مسئولانه بازخوردی» (که نه در اثر احساس، هیجان و عاطفه بلکه به دنبال ادراک، از سر جان و اندیشه بوده اند) بنحوه ی مجمل و کلی پاسخ بدهیم. ان شاءالله که بتوانیم در تنویر افکار و تضارب اندیشه ها، همیار و همکار هم باشیم و البته در فرصتی دیگر به تک تک بازخوردهای مرتبط با مقاله ی « مرگ بر طایفه!» به گونه ای مفصل و جزئی جواب بدهیم و از علم، سواد، روش و منش عزیزان تلمذ کرده و درس خواهیم گرفت.در پیش گفتار (اولین بند بعد از عنوان) آورده ایم که « آپارتاید نژادی و حتی حزبی مربوط به گروه خاصی نیست، بلکه ضایعه ای عمومی است … آری این بلیه یک بیماری انسانی و جهانی است.»
    به نظر می رسد که لازم و ضروری است که این مطلب با عنایت و درایت افزونتری مورد ملاحظه و مداقه قرار گیرد! اما آنچه که در پاسخ (دیدگاه ها، کامنت ها و بازخوردها) به سروران و ارجمندان به گونه ای کلی می توان گفت این است که :
    ۱- عزیزان ما، « لا‌» را خوب دیده اند و زیبا، اما « الا» را یا اصلاً ندیده اند! یا خوب ندیده اند در حالی که نفی و اثبات را با هم دیدن و نگریستن به دریافتن پیام متن و مقالت فراوان کمک می رساند شما مرگ بر طایفه! را در صدر مقاله خوب نگریسته اید اما « آنگاه » پس از آن را ندیده یا نخواسته اید که ببینید! مرگ را خوانده و ملاحظه نموده اید اما درود را …
    ۲- با لختی درنگ و اندکی تأمل نباید از یاد ببریم که « طایفه » یک مفهوم کلی است و ربطی به مقیاس های زمانی و اقلیم های جغرافیایی ندارد، و به جهت ذهنی و مفهومی هر کشوری، هر ملتی، «طایفه» دارد، گرچه بحث ما به نحوه ی دقیق بر مفهوم طایفه در شهرستان ایذه نگاهی سنگین دارد – اما ما وارد حدود و ثغور مصادیق جزئی نشده ایم و اصلاً بحث ما این نیست،در حالی که تعدادی از عزیزان اصالت را به مصداق یا مصادیق داده اند نه مفهوم! بنابراین مبنای بحث ما در مقالت مفهوم است و اما آنچه درنزدبرخی از منتقدان اصالت و نجابت دارد، مصداق است!!والبته دریافتن تفاوت و تمایز این دو سهل است و ممتنع!
    ۳ –دوستانم،کاربران و مطالعگران را دعوت میکنم برای این که معنای متن یا نوشتار را به جهت کلی و نحوه ای منطقی و عقلانی دریافت نماییم و مفهوم آن را درست برداشت کنیم(مهم نیست که گوینده یا نویسنده«که» باشد، بلکه مهم این است که « گفته شده یا نوشته شده » “چه ” باشد. « ما قال» شرط است نه «من قال» ) بایدکاستی ها،بدی ها و مشکلات متن را دقیقا مشخص و مطرح کرده و نقد کنیم. در خاتمه ضمن احترام و سپاس مجدد، از متفکران و اندیشمندان، کاربران و مطالعه گران (به عنوان طلبه ی علم و اندیشه) دعوت می کنم که چنانچه به این مبحث و مقاله نقدی و نظری دارند در قالب مقاله ای نقادانه در همین سایت ما را مشمول و قرین سواد، اندیشه، اخلاق و علم خود نمایند. امید است بتوانیم ساحت دریا گونه ی« دلایل »را با حوضچه ی « علل » خلط نکنیم و در برابر اتهامات نه انتقادات می گوییم که ؛ « قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»

    با احترام و ارادت
    هومان مرادی

  31. خخخخخخخخخ مقالات فلسفی

  32. درود براستاد اندیشه .

  33. به نام ایزد پاک
    اگر چه مطلبی که استاد مرادی اشکفتی با عبارات مرگ بر طایفه و البته درود بر طایفه بسیار زیبا وپرمحتوا در قالب یک نوشته فاخر ادبی فلسفی ارائه کردند مورد انتقاد خوانندگان عزیز عصر ایذه قرار گرفت ولی فارغ از هر دیدگاه و تفکری باید دستمریزاد گفت به قلم  توانمند و شجاعت بی نظیر و بدون مسامحه جناب آقای هومان مرادی اشکفتی…کسی که بدون ملاحظه و البته با رعایت احترام برای طایفه ،طایفه گرایی مبتنی بر اندیشه ی کوررا به چالش می کشد و در راستای تنویر افکار قلم میزند و در برابر هجمه  برچسب ها و تخریبها و تهدیدها با تکیه بر وظیفه و ایمان خود  ایستادگی میکند…و اما باید بگویم  به همان اندازه که طایفه گرایی مضر است فرار از طایفه مخاطره آمیزتر است…به همان اندازه که طایفه پرستی نکوهیده است فاصله گرفتن از آن فراموشی خویشتن است…به همان اندازه که داشتن طایفه مایه غرور و خودبرتر بینی است نداشتن آن خانواده پرستی را در قالب طایفه ایی کوچکتر بوجود می آورد و این طایفه کوچک به تخریب طایفه  بزرگتر و غرض از دیدگاه های بدون غرض ادیبان و صاحب نظران برای پیشبرد نیات خود است……همانطور که نویسنده ی مقاله فوق به نیک و دقیق سخن راندند من نیز معتقدم طایفه به خودی خود نیک و پسندیده است ولی طایفه محوری و طایفه سالاری واپسگرائی است که  شایسته سالاری  را عقیم خواهد نمود.بنابراین بیاییم طایفه ایی اندیشمند داشته باشیم و تنها در اینصورت است  که پویایی رقم خواهد خورد و طایفه به جایگاه واقعی خود برخواهد گشت…در هر حال به آنانکه با شعار برائت از طایفه نوعی دلواپسی را برای سایر اعضا طوایف بوجود می آورند تا آنها را به مسیر خود بکشانند و نیات خود را عملی کنند اجازه ی سواستفاده ندهیم…

    • قبول داشتن طایفه
      یک اصل است اما طایفه گرایی نژادی ضد این اصل است و صد البته این صدمه و زخمه یک
      مصیبت تاریخی و معصیتی توفنده است.

  34. بنام خدا

    با سلام و درود خدمت آقای مرادی و مخاطبان عزیز و فهیم

    در وحله
    اول تشکر میکنم از دوست و برادر خوبم جناب آقای مرادی عزیز بابت این مقاله،
    توانمندی شما قابل تحسینه و با این مقاله خوب و جالب بر کسی پوشیده نیست، ولی من
    معتقدم که مردم در ارتباط با موضوعات مختلف بهترین داور هستند و فارغ از مدارج و
    مدارک علمی، بسته به سطح سواد خود، بسیار تحلیل گر خوبی هستند، همین تحلیل ها هم
    باعث میشه که ما احساس نیاز کرده و در عرصه های مختلف وارد بشیم، در همین ارتباط
    نظرات مخاطبان رو که مطالعه میکردم، بر خودم دونستم که این مطلب رو بنویسم که در
    واقع احساس کردم تا حدودی میتونه جمع بندی نظرات ذیل هم باشد.

    مقاله شما
    بسیار خوب و در خور ستایشه، ولی برای سمینار ها و مجالس و محافل مربوط به خود، که
    محوریت ادب و فلسفه باشه، نه سایتی که اکثر مخاطبانش مردم عام هستند و نه فیلسوف و
    ادیب.

    همانطور
    که شما مستحضر هستید این سایت یک سایت عمومیست، یعنی حداقل متوسط مخاطبانش عموم
    مردم هستند، مطلبی رو که شما نوشتید روی صحبتش با عموم مردم بوده، ولی متأسفانه
    این مقاله هم از لحاظ نگارش، لغات بکار برده و بعضا محتوا برای عموم قابل فهم
    نیست، یا به عبارتی با جامعه هدف شما همخوانی نداره، حتی اگه بعضأ قابل فهم باشه،
    بدلیل سنگین بودن قابل درک نیست، و همین نشناختن مخاطب و رعایت نکردن این نکته
    بسیار مهم باعث میشه که برداشت ها از این مقاله متفاوت باشه و یا حتی خیلی ها این
    رو توهین تلقی کنن، در صورتی که اگه این مقاله فارغ از اصطلاحات و واژگان سنگین و
    در یک بستر ساده و مسالمت آمیز تری نوشته میشد میتونست مقاله ای موفق و عامه پسند باشه،
    حتی پاسخی رو که در ارتباط به نظرات مخاطبان نوشتید رو دوباره به همون سبک نگارش
    کردید، به همین دلیل اصلا نمیتونه مخاطب رو قانع کنه.

    یکی از
    مواردی که باعث میشه مخاطب در برخورد اولیه با نوشته ای جذب و یا دفع بشه، نوع
    نگارش و یا ساختار نوشته است، اون هم نوشته ای برای عموم.

    در همین
    راستا چند نکته ای راجع به این مقاله به ذهنم رسید که امیدوارم بتونه در نوشته های
    بعدی شما رو کمک کنه.

    ۱-موضوع
    رو خوب انتخاب کردید ولی نتونستید اصل ارتباط و شناسایی مخاطب رو در این مقاله
    رعایت کنید،(موضوع عامیانه ولی نگارش خواصانه) طوری که از این مبنا غافل شدید که
    این شهرستان از دیرباز تا الان با بافتی طایفه ای دست و پنجه نرم میکنه و به قول
    یکی از دوستان، حتی بزرگان و تحصیل کرده های این شهر نیز دم از طایفه و تبارگری میزنن،
    پس این موضوع نیاز به بستر سازی داشت، یعنی میشد اول با چند تا نوشته ساده تر و یا
    حرکت های فرهنگی و یا برگزاری نشست های هم اندیشی با خود مردم، جو رو برای مطالب
    تند اینچنینی آماده میکردید، خصوصا وقتی شما حتی اسم مقالتون رو هم مرگ بر طایفه
    گذاشتید، که در این برهه زمانی میتونه حتی برداشتی توهین آمیز از سوی مخاطب داشته
    باشه، کما اینکه در نظرها همین موضوع نیز استنباط میشه.

    ۲-از کلمات
    و جملات سنگین ادبی وغیر متعارف در مقاله زیاد استفاده شده، که حتی فهم اون رو
    برای افراد تحصیل کرده مرتبط هم مشکل کرده، چه رسد به عوام،

    ۳-بیشتر
    سعی کردید مطلب رو زیبا و ادبی جلوه بدید تا اینکه با مخاطب ارتباط بگیرید، به
    همین دلیل درگیر نگارش شدید تا نوشته.

    ۴-طبق یک
    اصل روانشناسانه در نگارش، اگر در ابتدای مطلب مزایا و خوبی های موضوع عنوان شود و
    بعد معایب ذکر بشه، تاثیر بیشتری بر مخاطب میگذاره، که این هم در نوشته شما رعایت
    نشده و به همین دلیل بعضی از مخاطبان فقط ابتدای مطلب رو میخونن و مابقی مطلب که
    به نحوی اصل و برائت موضوع هست رو رها میکنن و باعث نتیجه گیری های متفاوت میشه. و
    موارد دیگه که مجال نیست…                            

    در پایان
    عنوان میکنم که بسیار مقاله جالبی بوده ولی مصداق این مطلب قرار میگیره که(هر سخن
    جایی و هر نکته مکانی دارد)  عذرخواهی
    میکنم از همه دوستان، چیزی که به ذهن بنده رسید رو عنوان کردم، امیدوارم که مفید
    فایده واقع بشه، پیروز باشید و خدا نگهدار.

    • احسنت

    • سلام..دوست گرامی:احمدی” کاملا مشخصه که با جهارچوب یک مقاله وزین و احکام نگارش ااشنایید…بنده هم میدونم…بسیار زیبا حرف مارو بیان کردید…والا ما هم همینو میگیم،اینکه جناب مرادی شما خودت منظورت از نگارش این مقاله بیان عنوان ضعفیه که در بزرگ نمایی بعضی تعصبات غلطه که در پس چهره طایفه هست بود ، پس همینجا مشخص کردی مخاطبت عقلا و منطقا عامه مردمن..اما حواست نیست خودتونم در پس چهره یک اثر به اصطلاح ادبی دارید چه حایلی رو بین خودتون و مردم ایجاد میکنید!!!!!!!!!اینهممممممممه کلمات پیچیده که ماهم باید۱ساعت دنبال معنیش تو اینترنت سرچ کنیم چه ضرورتی داشت!!!!!!!!!!!!!!!کمی با مردم مهربانتر و واقعا برادرتر باشید یا به عبارتی اندکی صادق تر جانا، که سخنی کز دل برآید لا جرم بر دل نشیند…

    • ۱)      

      ۱)عنوان
      سایت، خبری و تحلیلی عصر ایذه است که هم عام است و هم خاص، قسمت خبری آن عام است و
      قسمت تحلیلی آن خاص. ۲) مقدمات منظور در سمینار اندیشه و مناسبات اجتماعی در
      دانشگاه پیام نور ایذه و مقالات متعدد ارائه شده بود. ۳) مخاطب ما خاص و موضوع هم
      عام نیست گرچه کلمات آن مرگ و … عامیانه نما هستند اما مرگ بر طایفه! خلاف عادت
      عوام است! « از خلاف آمد عادت بطلب کام … »  ۴)اگر به مقالات این قلم در سال های گذشته
      مراجعه فرمایید مستحضر می شوید که جلوه گری در متن منتفی است . ۵) اصل بحث نا
      متعارف و سنگین است نه واژگان و جملات، چون ذهنیات ما به طایفه گرایی عادت کرده
      است. ۶) اصل موضوع (نژاد گرایی) ضخامت و زمختی دارد و گرنه متن از نظر ادبی و
      فلسفی، عادی و معمولی است. ۷) بت شکنی عوارض دارد آن هم بت طایفه… ۸) از مبنا
      غفلت نشده است بلکه ما در تفکر طایفه ای دچار غفلت و جهالت شده ایم. ۹) عنوان تند
      نیست بلکه این مقاله تندی طایفه گرایی را در حالت یک « سونامی فرهنگی» به چالش
      کشانده است. ۱۰) اگر سایت تخصصی باشد بهتر است اما مگر می توان مانع حضور دیگران
      در سایت های تخصصی شد!! چنین چیزی اگرچه معقول هم باشد اما میسر نیست! ۱۱) مرگ در
      این مقاله مطلق و بلا شرط نیست بلکه مقید و مشروط است. ۱۲) در علم، هدف ایجاد
      رضایت و قناعت نیست! بلکه هدف تقویت روحیه ی کنکاشگری و کشف واقعیت است. در پایان
      از دقت نظر شما صمیمانه و صادقانه قدردانی می کنم.

  35. آقای مرادی از دوستات خواستی بیان حمایتت کنن واقعا که……چرا تا قبل از این دونفر آخری همه مخالفت بودن؟؟

    • مقاله مطروحه خود
      قابلیت دارد که قوت هایش را نشر دهد و ضعف هایش را اصلاح کند، بحث حمایتی که ابراز
      کردید بیشتر به شوخی شباهت دارد تا کلام جدی! از جهتی دیگر اولا؛ تا قبل از این ،
      «همه» مخالف نبودند، ثانیاً؛آن تعدادی هم که انتقاد داشتند از مقاله انتقاد کرده
      اند نه با بنده مخالفت.

  36. باسلام
    شمایی که طایفه گری رو نقد میکنید، صدرصد سرتان با احزاب سیاسی گرم است، که هیچ فرقی باهم ندارند، این شهر سالهاست که رنگ عدالت ودرستی راندیده ،مشکلات ما طایفه گری نیست بلکه فکرx از ریشه خراب است.?

    • سرمان به اندیشه ی
      مان گرم است نه حزب و جناحی. همه ی مشکلات ما طایفه گرایی نیست اما یکی از
      بزرگترینش همین است. ضمناً طایفه و حزب شباهت هایی دارند ولی اصولاً و اساساً
      متفاوتند.

  37. درود بر همه ی دوستان
    آیا نویسنده در این مقاله از کاندیدای خاصی حمایت کرده اند؟!در صورت امکان،خواهشمندم به اینجانب پاسخ دهند…

  38. منظورم با توجه به انتخابات پیش رو، کاندیداهای محترم نمایندگی شهرستان ایذه و باغملک درمجلس شورای اسلامی بود…

    • مقاله در حیطه ی
      مسائل تئوریک و معرفتی است و ارتباطی به هیچ کاندیدایی (نامزدی) و حزبی ندارد.

  39. دوستان عزیز چرا ما ایذه ای ها فقط برادر کشی میکنیم اگه استاد مرادی یه غریبه بود و چنین مقاله ای می نوشت همه به به و چهچه میزدیم اما چون ایشان فرزند پاک ایذه می باشد اینجور انقاد میکنید بخدا اینها سرمایه های این شهر هستن و فابل احترام می باشند.

    • نه خیر دوست عزیز . چرا ما وقتی از گرده مردم بالا میرویم دیگر آن مردم را به چشم حقارت نگاه میکنیم.همین آقای اندیشمند و نویسنده مقاله صرفا با کمک طایفه صاحب اسم و عنوان شد اما الان مرگ بر همان طایفه.واقعا برات متاسفم

    • نقدها و نظرها،
      منجر به جسارت های علمی خواهند شد نه خسارت های فردی و اجتماعی! ان شاءالله

    • گفته شده یه اقایی هر کاری میکرد برای خودش اسم و رسمی داشته باشه اما هیچ هنری نداشت .بعد از کلی فکر کردن متوجه چاه آب روستا شد . (بله ، چاه آب و …،مرد قصه ما)بله دیگه هم چاه به اسم آقا شد و هم آقا صاحب اسم شد.حالا مدیونید اگه فکر کنید ….

      • سلام بر انسان های بزرگ و اهل ادب به راستی که « لازینه کالآداب » هیچ زینتی بالاتر از ادب نیست شما چقدر زیبا در این نوشتار زینت و عظمت خویش را مؤدبانه عرضه کرده اید و ثابت نموده اید که “با بی ادبی کسی به جایی نرسید!” و نشان داده اید که به قول مولانا «از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب» عزیزم شما هم با این نوشتار اسم و رسم خود را به نیکی و زیبایی یافته اید! پس گوهر ادب مبارکتان باد

  40. دوست عزیز آقای مرادی اشکفتی ، مرادی اشکفتی ، واقعی هست نه کذائی . وایشان نه تنها طایفه را دوست دارد بلکه طا یفه برای ایشان دوست داشتنی و قابل احترام می باشد. لطفا مقاله را مجددا مطالعه بفرمائید می بینید که هیچ بی احترامی به طایفه نشده بلکه آقای مرادی طایفه پرستی را قبول ندارد و خود طایفه پرست نیست

  41. من شعار تبلیغاتی آقای مرادی را خوب بخاطر دارم . طایفه شناسی خردمندانه است وطایفه پرستی تبحکارانه است او طایفه را ارجمند می شمارد ولی طایفه پرستی را رد می کند.

    • بله ،این شعاری که مطرح نمودید یکی ازشعارهای ما بوده است.شعارهای دیگر هم ازجمله؛”قلم یک قبیله است!” ، “شورا بدون “شین” شرف ،”واو” وجدان، “رای” راستی، جز “الف” اخاذی نیست! ،شورا، برمحوراندیشه،مدار دانایی و شالوده های ایمانی، اسلامی میشود و…

  42. درود بر همه بحث طایفه گرایی با موضوع انتخابات در ابتدا باید عرض کنم بنده هیچ نسبت فامیلی با جناب مرادی ندارم  ولی از قبل در جریان کامل عقاید و افکار ایشون مبنی بر رد طایفه گری از نوع مطلق  اون بودم و هستم  …طایفه گری مطلق  اینکه  تمام فکرو ذهن ما این باشه فلانی از چه طایفه ای هست و کاری به شخصیت ، طرز فکر و عقاید اون نداریم  و افراد نالایق با استفاده که از  صمیمیت و تعصب مردم به پست هایی میرسن  که حتی باعث بی حرمتی و بی احترامی به طایفه مورد نظر خود شخص هم میشهاگر طایفه در جهت مثبت حرکت کنه چه ایرادی بر اون وارد هست؟؟؟؟ هیجپس طایفه یکی رو انتخاب کنه که لایق باشه  و باعث فتنه و فساد و عقب افتادگی نشهشاید الان از این نحوه بازگویی حقایق توسط جناب مرادی ناراحت بشیم  اما  آینده جواب این ناراحتی رو با پشیمانی و افسوس خواهیم گرفت.با احترام به تمام طوایفبرای روشن شدن موضوع طایفه گرایی و تبعات شوم آن  اندکی به دوره اخیر انتخابات مجلس و نحوه تصمیم گیری و عملکرد توجه کنید….به نظر من تنها کسی که شورا و نماینده عموم مردم بوده و هست آقای مرادی باشهنظر شخصی بنده هست .خیلی از ما ایذه ها  تا مطلبی رو مبیینیم به جای فکر کردن به اصل موضوع  فوری جبهه گیری میکنیم.خیلی بهتره از بزرگانی چون هومان مرادی درس بگیریم.خداوکیلی طایفه گرایی که منتهی به فلاکت و بدبختی و عقب افتادگی شهرمون بشه چه فایده داره… ؟؟؟!هرطایفه ای دارای نخبه های بسیاری است   بهتره طایفه  نخبه ها رو شناسایی  و روی اونا سرمایه گذاری کنه.

    • سپاس و درود. درست است، آری،با احترام به طایفه ی اندیشه می توان هم حرمت طایفه را داشت و هم عظمت اندیشه را حفظ کرد. اسم ها و رسم ها عوامل تعارف سازند نه تفاخر نواز.بله؛ تعارف همواره،تفاخر هرگز!

  43. این سخنان سحر انگیز   مرگ ونیستی برای فرد یا گروه وحتی قبیله ای خاص آرزو نشده بلکه    محو وفنای اندیشه ی پوچ  وقبیله پرستی محض آنانیست که هماره با افکار پوک و برداشت های سخیفانه و صد البته حاهلانه همچنان بر طبل پرستش بت ریشه دار طایفه می کوبند وصدایش هم خود آنان را کر کرده  وهم  باعث سوءهاضمه ی روحی دیگران شده ! خشک جانان  ریش بین همواره در چراگاه شوم ومسموم طایفه پرستی سر درآخور خود برتر بینی ونخوت چنان فرو برده اند که چشمان حقیقت بینشان سیاه شده و گرفتار بیماری نابینایی همیشگی!         آینه ات دانی چرا غماز نیست         زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست                                دوستان اگر آینه   من وشما را زشت نشان می دهد گناه آینه چیست؟   بایدآینه دل را از زنگار چرکین وگندیده ی کج فهمی وحتی بد فهمی پاک کرد وچشم ها را نیک شست و البته باید جور دیگری دید…   درودی که بر اندیشه  ی پاک وزلال نثار شده  خود پاسخیست قاطع  به آنانیست که یا قادر به درک وهضم مفهوم عمیق فلسفی   وعرفانی نوشتار نیستند یا اینکه خویشتن را به نفمیدن های مغرضانه   زده اند ….!؟                                 

    • سپاس و درود . بامحبت می توان معرفت ها را انتقال داد. گرچه ” چون غرض آمد هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد”

  44. احسنت بر استاد مرادی.

  45. بنظر میرسه خیلی ها که با رای طایفه ای بالا میان و طایفه ای عمل می کنن هرچند صلاحیت ندارن باید کمی اندیشه کنن. خدا بزرگ است و ناظر بر اعمال

  46. هه…..????????

  47. سلام
    سوابق این دوره شورای شهر و انتخاب شهرداری و مسایل آن کاملاً محرزه.جناب مرادی چرا در این خصوص و وظایف شورا به مردم توضیح نمیدهید؟؟؟چرا به عنوان عضو شورای شهر عملکرد و آراء خویش در جلسات را برای عموم اطلاع رسانی نمیکنید؟؟؟چرا در جلسه قبل از انتخابات شورای شهر میخواستید تمامی کاندیدای طایفه رو قسم بدید ؟؟؟

    • اولا که این دیدگاه خوب شما تناسب و تناظری با مقاله ندارد! امابه واسطه ی ادای احترام به این موارد پاسخ میدهیم.

      اگر سوابق و مسائل شورا وانتخاب شهردار در این دوره به تعبیر”حقوقی” شما! برایتان کاملا محرز است!!پس برای مردم فهیم نیز صدالبته و به طریق اولی مشخص تر است. ثانیا؛در خصوص وظایف شوراو بیان آراء عرض می شود که، از مجموعه ی ۲۳ مقاله و مطلب که در سه سال طی شده نوشته ام ۱۸ مورد آن مربوط به مسائل شوراست .به عنوان نمونه میتوان به موارد ذیل اشارت نمود؛۱ -شورا،چالشی منقضی یا فرصتی مقتضی!۲-شورای ایده آل و ایده آل شورا۳-بازی باقانون ،شوخی با عرف!”فریادهای سرخ،فرجام های زرد”۴-شورا بیت المال است نه بیت الآمال۵-نجیب زادگان مال امیری چه می خواهند؟۶-اعترافی به رنگ اعتذار۷-بوسه بر پیشانی خدمت،برخورد باخمودگی و رخوت و…
      اما در باب عملکرد؛ هیچ عضوی از شورا نمی تواند ادعای عملکرد شخصی داشته باشد،چون در شورا عملکردها جمعی و گروهی اند.

      درموضوع جواب دهی به مردم؛شورا باید پاسخ گوی باشد آن هم از طریق سخنگوی شورا(رئیس شورا ازسال اول تا الان) نه بنده که عضو شورام و قطعا در حدود اختیارات و تکلیفم وظیفه دارم که جوابگو باشم. درآخر گفته اید که چرا می خواستی…؟؟!
      مگر قرار است ما در حیطه ی خواست ها از همدیگر بپرسیم که فی المثل شما چه میخواستی من چه و او چه!! بنده در جلسات فراطایفه و درون طایفه مراوده داشته و دارم اما نه طایفه پرستی را قبول دارم و نه جناح پرستی را.مگر بنده بزرگ طایفه بودم که میخواستم یا نمیخواستم…. امااز طرفی باید بدانیم که تحلیف امری مقدس و مذهبی است و ایرادی نخواهد داشت که ما در امور خیر تحلیف داشته باشیم.”تعاونواعلی البر و التقوی و لا…به تحلیف های آغاز کار ریاست جمهوری،مجلس شورای اسلامی و شورا عنایت بفرمایید.

  48. جناب استاد مرادی عزیز بنده از همکاران شما می باشم و از قبل نیز با اندیشه های روشنفکرانه ی شما آشنایی داشتم….. علی ای حال با خواندن این مطلب بسیار زیبایتان علاقه و احترام این حقیر نسبت به حضرتعالی صد چندان شد…. امیدوارم در پناه خداوند پیروز باشید و فراموش نکنید که شخصی چون گالیله قرن ها زمان برد تا مردم به حقانیت سخنانش پی بردند…..

    • درود وتحیت برپیمان ارجمند،دیدگاه متعالی شما راملاحظه و مطالعه کردم. امیدواریم که خردوزی و اندیشمندی جایگاه راستین خود را کسب کند و خورشیدحقیقت رخ بنماید. ان شاالله

  49. جناب آقای هومان مرادی :از اینکه چنین اندشه ها ی فرا عصبیتی در شهر عصبیت زده ی مان وجود دارد  بسیار قابل ستایش است.احسنت بر اینگونه تفکر! ابن خلدون می گوید :”در جامعه ای که عصبیت وقبلیت حاکم است آن جامعه هرگز پیشرفت نخواهد کرد نمونه اش شهر خودمان که دامنگیر   عصبیت شده!!!!

    • درود وتحیت برسجادارجمند،دیدگاه متعالی شما راملاحظه و مطالعه کردم. امیدواریم که خردوزی و اندیشمندی جایگاه راستین خود را کسب کند وعصبیت نژادپرستانه رخت بر بندد ان شاالله.

  50. جناب آقای ناشناس خیلی آشنا!(چاه وآب) به خرس گفتند تو هم حرفی بزن  گفت ررر!طلا طلاست چه در زیر خروارها خاک وچه در  پشت ویترین مغازه ها!   پاسخ ونقد شما به این نوشتار وزین  فیلسوفانه نه از روی دانایی  که بدبختان  آمیخته ای از  جهل  توام با حسادت ریشه داری است  که شاید عقده های درونت را باز کند   اما هیچ کس مثل هومان مرادی نمی شود  چون هومان فقط هومان است وبس!!!!!!!!!چشم دل باز کن آن بینی ………….

    • سپاس و درود. بامحبت می توان معرفت ها را انتقال داد. گرچه ” چون غرض آمد هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد”

  51. ووووووووووووووووی تون دونین خدا دی بستونه:-[:-|:-| 😐 :-|باوا اصلا تو خوبی استاد….دستت طلا قلمت طلا….باوا دی برین بنینس گل….پییییییییع

  52. من یه نامزد انتخاباتی هستم از شهرستان ایذه. طایفه چه گناهی کرده که با تاوان خود خواهی های منو بده. من دنبال اهداف خودم هستم ، و چ ابزاری بهتر از طایفه میتونه منو به اهدافم برسونه،
    مسئله قتل شهر وند نیست، مسئله نداشتن کار افرین بومی نیست، مسئله امکانات رفاهی نیست، مسئله امنیت اجتماعی نیست،اصلا مسئله ای نیست اگر تعداد قلیونی های شهر من بیشتر از فضا های ورزشی است،مسئله آسفالت خیابون ها و کوچه های شهر من نیست، مسئله این است من یک تحصیل کرده ام جمعیت طایفه من زیاده ، پس طایفه باید قربانی خواسته های من بشه، بد بودن من چ ربطی به طایفه ام داره ، کل رو ب خاطر جزء زیر سوال نبریم، مشکل عده ای بی سواد تحصیل کرده هستن که فقط دنبال اهداف شخصی هستن ، ن شهر و نه طایفه

  53. اقای مرادی .شما تا حالا چه گلی به سر شهر و مردمش زدی که حالا ادعای طلب میکنی  . ما همه بی سواد ما همه بی اندیشه  . کجاست اون شهرداری که وعده اش رو داده بودید .کجایند کسانی مانند جافری که بیان و شهر بی در و پیکر ما رو از این فلاکت از این باند باند بازیهای مسخره نجات بدن .شما در پس اون چهره ی مظلوم نمایانه فقط و فقط به فکر سیراب کردن روح مادی و سلطه ی اقصادی خودت هستی و خداوند مکر مکاران را به خودشان باز میگرداند . والله اعلم

    • کار بر محترم  ۱- مگر قرار بود که شما یا بنده بر سر شهر و مردم عزیز  گلی بزنیم ؟ درضمن اگر قراری هم باشد باید “ما” آن را انجام دهیم نه شما، نه من و نه او ۲- اگر شما مقاله را خوانده باشی هیچ جای آن ادعا وطلبی آورده نشده است اگر سراغ دارید به طور مشخص بفرمایید ۳-شما وبنده نماینده ی “همه” نیستیم که گفته اید :ما همه بی سواد … !از قضا جنابعالی هم با سوادی وهم اهل اندیشه ( ازدیدگاه تان هویداست ‍!)۴- بنده وعده ی هیچ شهرداری را نداده بودم و اصلا شهردار با وعده و رای یک نفر انتخاب نمی شود  ۵-بله درست است اگر شورایی همت وقدرت داشته باشد شهردار خوبی انتخاب خواهند کرد ۶-یکی از اصلی ترین دلایل باند باند بازی (به قول خودتان )همین جناح گرایی و طایفه پرستی است ۷-چهره ی افراد بر اساس ظواهر آنان ظالم نما یا مظلوم نما نمی شود بلکه چهره ها بر اساس اندیشه، انگیزه ،بینش، دانش ، گفتار ورفتار معین می شود ۸- ماده ومادیت روح ندارد! که گفته اید به دنبال سیراب کردن روح مادی و…۹- اگر به آخرین ادعا وانتقاد(یا اتهام خودتان) در سطر های آخر نظرتان ایمان و اعتقاد دارید دلایل ومستندات (نه حرف ها) را ارائه بفرمایید تا مردم شما وبنده را بیشتر بشناسند! “دلایل قوی باید و معنوی / نه رگ های گردن به حجت قوی”۱۰-در پایان با سپاس از شما،بنده تشنه ی همین مناجات هایی هستم که شما آورده اید البته که خداوند همواره کید و مکر مکاران را متوجه خودشان کرده،می کند و خواهد کرد وصد البته “والله اعلم .”

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.