تقسیم قدرت بزرگسالان با نوجوانان و جوانان به معنای واگذاری برخی مسئولیتها برای شکل دادن به واقعیت جامعه است، بهخصوص در حوزههایی که نوجوانان و جوانان از آنها بیشترین بهره را میبرند.
برای مشارکت نوجوانان و جوانان نیاز داریم توانایی نوجوانان و جوانان و اینکه ابتکارعمل آنها بدون دخالت و رهبری بزرگسالان میتواند امن و موفق باشد را باور کنیم.
مشارکت نوجوانان و جوانان به معنای جدا کردن آنها از کامپیوترهایشان و وادار کردن آنها به انجام هر فعالیتی تصادفی نیست، بلکه مشارکت به معنی تصمیمگیری مشترک درباره مسائل مربوط به جوامع و افرادی است که در آن جوامع زندگی میکنند.
مشارکت یکی از حقوق اساسی شهروندی و نیز یکی از نشانههای توسعه پایدار است. بسیاری از پروژههای سازمانهای مردمنهاد بدون درنظر گرفتن نیازهای نوجوانان و جوانان برای آنها تعریف میشوند.
نوجوانان و جوانان اگرچه بیتجربه هستند، اما ارزشها و رفتارهای مهمی را با ورود خود به جامعه هدیه میدهند.
مشارکت نوجوانان و جوانان یک روند است که نیاز به نهاد مناسب، حمایت، گوش دادن و توجه به نیازها، آرزوها، انگیزهها و ترسهای نوجوانان خیلی اوقات از نوجوانان و جوانان میشنویم که در فعالیتهای محلی و اجتماعی مشارکتی ندارند، رأی نمیدهند و خیلی سخت میتوان علاقه آنها را به هرگونه موضوعی جذب کرد.
مشارکت نوجوانان و جوانان چیزی بیش از فعال بودن است. این مشارکت به معنای تقسیم قدرت بزرگسالان با آنهاست. این تقسیم قدرت به معنای واگذاری برخی مسئولیتها برای شکل دادن به واقعیت جامعه است، بهخصوص در حوزههایی که نوجوانان و جوانان از آنها بیشترین بهره را میبرند.
مسئولیت دادن به نوجوانان و جوانان کار آسانی نیست. در بیشتر مواقع این کار به معنای کنار گذاشتن روشهای سنتی و متداول است. این کار نیاز دارد به باور به توانایی نوجوانان و جوانان و اینکه ابتکارعمل آنها بدون دخالت و رهبری بزرگسالان میتواند امن و موفق باشد و نیز اینکه فضا دادن به نوجوانان و جوانان برای کار ارزشش را دارد.
چگونه میتوان این امکان را به نوجوانان و جوانان داد؟ مثلا از راه تشویق دانشآموزان برای نامزدی و رقابت در انتخابات درون مدرسهای و یا حمایت از آنان در تشکیل شوراهای شهر نوجوانان و جوانان.
مشارکت نوجوانان و جوانان نیازمند زمان و هزینه مالی بزرگسالان است، اما غیر از این، چالشهای روانی مانند دست و پنجه نرم کردن با اضطراب و احساسات دیگر، فاصله گرفتن از خود، لزوم بهبود بخشیدن ارتباط و همکاری برابر را نیز در پی دارد.
انتخاب یک رویکرد منفعلانه درباره مشارکت نوجوانان و جوانان در روندهای تصمیم گیری، آسان است. اما آیا جلوگیری از مشارکت آنها در عمل به ضرر کل جامعه نخواهد بود؟ نوجوانان و جوانان بدون هیچ تجربه در تصمیمگیری، مشارکت، رهبری، و ایجاد تشکل، چگونه در بزرگسالی میتوانند کنشگران موفقی باشند؟ آیا آنها شهروندان فعالی خواهند بود؟ اگر بله، آیا آنها موفق خواهند بود؟ن و جوانان دارد.
نوجوانان و جوانان هنگامی که از حمایت بزرگسالان مطمئن باشند، تمایل بیشتری به مشارکت دارند؛ وقتی که بزرگسالان نشان میدهند که به آنها بهعنوان افراد توانا اعتماد دارند، استعداد نهفته آنها را میبینند و از اینکه به آنها اعتماد کنند نمیترسند.
بسیاری از پروژههای سازمانهای مردمنهاد بدون درنظر گرفتن نیازهای نوجوانان و جوانان برای آنها تعریف میشوند، بدون هیچ جایگاهی برای شنیدن و عملی کردن نظرات آنها درباره کارهای پیشنهادی. خیلی وقتها نوجوانان و جوانان احساس میکنند که سازمانها فقط بهدنبال رسیدن به نتایج از پیش تعریف شده در طرح و پروپوزال اولیه و قرار و مداری که با حامیان مالیشان گذاشتهاند هستند و فقط از نوجوانان و جوانان انتظار دارند که در طرح از پیش تهیه شده برایشان حضور داشته باشند.
اما برخی سوالات در این جا مطرح میشود که:
آیا سازمان یا نهاد شما استانداردهایی را برای فراهم کردن فرصت مشارکت نوجوانان و جوانان تعریف کرده است؟
● تا چه اندازه نوجوانان و جوانان میتوانند انتظار داشته باشند که نه تنها به حرفهایشان گوش داده میشود، بلکه آنها میتوانند در روند تصمیمگیری و مدیریت سازمان نیز دخالت داشته باشند؟
● چه راهحلهای بهخصوصی در سازمان شما دخالت نوجوانان و جوانان را تضمین میکند؟
نوجوانان و جوانان اگرچه بیتجربه هستند، اما ارزشها و رفتارهای مهمی را با ورود خود به جامعه هدیه میدهند، مانند شجاعت، آسانی آزمایش ایدههای جدید، شور و حرارت و همچنین حاضر بودن به گذشت برای رسیدن به اهداف مهمتر. ارزشهایی که در بسیاری موارد بزرگسالان آنها را از دست دادهاند.
گوش دادن به نوجوانان و جوانان، درک نیازهای آنان، امکان دادن به آنها برای صحبت از مشکلات و آرزوها، چنانچه بهدرستی انجام شود، اجازه نگاه گستردهتری به واقعیت موجود را میدهد. این کار ممکن است سخت و وقتگیر به نظر بیاید، اما کارهایی که مطابق با این روش انجام میشوند بیشتر با واقعیت یک جامعه به سرعت در حال تغییر انطباق دارند.
مشارکت قطعا به معنای زمینه دادن به نوجوانان و جوانان با پیشفرض این که آنان متوجه خواهند شد که مشارکت کاری سخت است و آنها نمیتوانند بدون کمک و دانش و تجربه ما در آن موفق شوند، نیست.
این یک روند است که نیاز به نهاد مناسب، حمایت، گوش دادن و توجه به نیازها، آرزوها، انگیزهها و ترسهای نوجوانان و جوانان دارد. همچنین بیش از هر چیز، نیاز به باور و ایمان به این دارد که این یک رهیافت درست است.
حسام سعیدی، نماینده مجلس جوانان
انتهای پیام/*