عصر ایذه: میلیون ها نفر از جمعیت دنیا معتقدند که از اینترنت استفاده نمی کنند و این در حالی است که با اشتیاقی وصف ناشدنی از فیسبوک سخن می گویند. اما این انحصار بر شبکه جهانی وب از کجا به وجود آمده و چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟
برای رسیدن به این پاسخ، تحقیقات وسیعی پیرامون ارتباطات در کشورهای در حال توسعه انجام گرفته که نتیجه جالبی هم از آنها به دست آمده: شرکت کنندگان در این نظر سنجی ها علیرغم گفته هایشان دال بر استفاده نکردن از اینترنت، واکنش مثبتی را در رابطه با فیسبوک از خود نشان داده اند.
در ادامه این مطلب با عصر ایذه همراه باشید.
اما این چه مفهومی می تواند برای ما داشته باشد؟ معنایش برای کسب و کارهای مختلف از جمله خود فیسبوک چیست و چه پیامدهایی برای شبکه جهانی وب خواهد داشت؟
این موضوع چگونه امکان پذیر است؟
بسیاری در جریان این تحقیقات تایید کردند که زمان زیادی را در محبوب ترین شبکه اجتماعی دنیا صرف می کنند، اما این عده دست کم آگاهند که از اینترنت برای این منظور استفاده می کنند؛ با این همه، بر اساس مطالعاتی که در کشورهایی نظیر اندونزی، آفریقا و فیلیپین صورت گرفته، افراد نسبت به فیسبوک ابراز علاقمندی نمودند اما اظهار داشته اند که از اینترنت استفاده نمی کنند!
نادیده گرفتن این مسأله از سوی شرکت کنندگان نظرسنجی مسأله پیش پا افتاده ای نیست. این عده در واقع به این فرهنگ آورده شده اند. در حالی که اغلب ما از طریق اینترنت با فیسبوک آشنا شده ایم، از نظر میلیون ها انسان دیگر، این دو، مقوله هایی کاملا جدا از هم هستند چراکه نخستین تعاملشان با شبکه جهانی وب از طریق شبکه های اجتماعی صورت گرفته است.
جالب است بدانید حتی شریل سندبرگ مدیر ارشد عملیاتی فیسبوک نیز تایید می کند که:
می دانیم فیسبوک یکی از عوامل اصلی روی آوردن مردم به خرید تلفن های همراه است و این مسأله به خصوص در کشورهای در حال توسعه به شکل مشهودتری دیده می شود. بسیاری، به فروشگاه ها که وارد می شوند می گویند تلفنی می خواهم که فیسبوک داشته باشد. در واقع، در برخی از مناطق دنیا مردم اینترنت و فیسبوک را با هم اشتباه می گیرند.
اما یکی از عوامل به وجود آمدن چنین شرایطی خود فیسبوک است؛ در کشورهای در حال توسعه فروش موبایل افزایش یافته زیرا این شبکه اجتماعی در آنها از محبوبیت بالایی برخوردار است و در بسیاری از این کشورها یکی از معدود اپلیکیشن های رایگان و قابل دسترس برای برقراری ارتباط به شمار می رود.
اینکه یک شرکت غیر انتفاعی مانند فیسبوک بخواهد با راه اندازی پروژه ای مانند internet.org دسترسی جوامع دور افتاده را به اینترنت فراهم نماید و اطلاعاتی در مورد مشاغل، سلامت، آب و هوا و موارد دیگر را در اختیار شهروندان این کشورها بگذارد کاری کاملا بشر دوستانه محسوب می گردد اما حقیقت آن است که فیسوک مالکیت این پروژه (و همین طور واتساپ) را بر عهده دارد.
در حالی که بسیاری از شرکت های ارائه دهنده اینترنت در ازای دریافت مبلغی امکان دسترسی کابران به شبکه اجتماعی فیسبوک را فراهم می کنند، با استفاده از پروژه ای به نام Facebook Zero می توان به صورت کاملا رایگان چنین امکانی را داشت.
از طرف دیگر پروژه internet.org هدف دیگری را هم دنبال می کند و آن بهبود اپلیکیشن های ویکیپدیا و سرچ گوگل است (مسأله ای که بدون دسترسی داشتن به اینترنت برای ۸۵ درصد از جمعیت ۴٫۲۵ میلیارد نفری زمین غیر ممکن خواهد بود).
اما فیسوک یگانه سرویسی نیست که قصد دارد پوشش دهی اینترنت را در کشورهای در حال توسعه افزایش دهد و به عنوان نمونه می توان به پروژه های U2opia Mobile یا CloudFactory اشاره نمود. در این میان گوگل را هم نباید از قلم انداخت؛ این شرکت امکانی را برای شهروندان هندی فراهم آورده تا بتوانند با استفاده سرویس چت آن به صورت رایگان پیام ارسال کنند.
چرا این خبر بدی است؟
همین انحصار باورنکردنی فیسبوک بر اینترنت نگرانی بسیاری را به دنبال داشت و این مسأله نیز کاملا قابل درک است.
بی تردید بی طرفی نت مشکل اصلی است و جمع کثیری از خوانندگان سایت MakeUseOf نیز این مسأله را پذیرفته اند. تیم برنرزلی، بنیانگذار شبکه جهانی وب، در این رابطه می گوید:
زمانی که شبکه جهانی وب را ساختم، فضایی کاملا بی طرف، خلاق و تعاملی را مد نظر داشتم. در واقع دیدگاهم این بود که هر فردی در سراسر دنیا بتواند بدون آنکه نیازی به دریافت مجوز یا کسب اجازه از من یا فرد دیگری داشته باشد، هرگونه ایده یا دانشی را در این فضا با سایرین به اشتراک بگذارد. همین باز بودن، موجی از نوآوری ها را با خود به همراه داشت و همچنان نیز باعث شکل گیری پیشرفت هایی قابل توجه در علم، تجارت، فرهنگ و مواردی مانند آن می شود.
بنابراین در حالی که اینترنت به عنوان یک فضای باز در نظر گرفته می شود و تحت تملک هیچ شرکت خصوصی یا دولتی نیست، فیسبوک وارد عمل شده و تهدیدی علیه این مسأله به شمار می رود و هر آنچه که می پسندد را می تواند سانسور کند.
در واقع به خاطر تغییراتی که سال گذشته در الگوریتم های این سایت اجتماعی به وجود آمد، مطالبی که پولی برای انتشارشان پرداخت نمی شود و تحت عنوان «بیش از اندازه تبلیغی از آنها یاد می گردد» کمتر در معرض دید کاربران قرار می گیرند یا اصطلاحا ریچ کمتری خواهند داشت.
بنابراین در عین حال که رسانه های اجتماعی روشی مطلوب برای نشر پیام به شمار می روند، همان پولی را از شما طلب خواهند کرد که معمولا به شرکت های تبلیغاتی معمولی می پردازید.
این مسأله بخصوص در مورد مطالبی اعمال می شود که در آنها نامی از فیسبوک به میان نیامده باشد. براساس تحقیقی که توسط موسسه Quartz انجام گرفت، بین ۵۵ الی ۶۵ درصد از داوطلبان در کشورهای نیجریه، اندونزی، هند و برزیل با این گفته موافق هستند که «فیسبوک خود اینترنت است» و این در حالی است که تنها ۵ درصد از شهروندان آمریکایی چنین باوری دارند.
اگر شرکتی بیش از اندازه قدرت پیدا کند می تواند قیمت ارائه خدماتش را بالا ببرد و به همین دلیل بود که در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۴ این شرکت قیمت متوسط تبلیغات در سایت خود را در حدود ۲۷۴ درصد در مقایسه با سال قبلش بالا برد.
احتمالا خواهید گفت که تا پیش از این، گوگل هم تبلیغات در فضای مجازی را در انحصار خود داشته و فیسبوک تنها دنباله رو آن بوده است و بالاخره روزی فرا می رسد که نام های قدیمی جای خود را به شرکت های جدیدتر خواهند داد.
هدف فیسبوک چیست؟
این شبکه اجتماعی آنطور که سازندگانش می گویند بر پایه این ایده بنیان گذاری شده که افراد را گرد هم بیاورد، اما نباید از یاد ببریم که این سایت در هر صورت یک کسب و کار است و باید این سوال را از خود بپرسیم که قصد و نیت آن چیست؟
مدیران این شرکت نگته اند که هدفشان تسلط یافتن بر فضای وب است اما در مقام رد این موضوع هم بر نیامده اند. از این رو تنها می توان پیش بینی کرد که انحصار بر اطلاعات می تواند به نفع این شرکت باشد و با استفاده از این توانایی می تواند به صورت جانبدارانه سرویس ها و رقبای خود را سانسور نماید.
FB Newswire منبعی به هم پیوسته از خبرهای تایید شده شرکت هایی است که شما صفحه فیسبوک آنها را لایک کرده اید. همین تملک بر خبرها نیز مسأله مهمی است که شباهت زیادی به قضیه AOL دارد؛ پلتفرم بسته ای که در اواخر دهه ۱۹۹ میلادی و اوایل دهه ۲۰۰۰ کنترل اطلاعات در اینترنت را در دست گرفت.
سایتی به نام Adweek برای نمایش قدرت فیسبوک اقدام به بررسی تعداد مراجعه کاربران از این شبکه اجتماعی به وبسایت های محبوب نموده و این آمار را از نوامبر سال ۲۰۱۳ تا فوریه سال ۲۰۱۴ با یکدیگر مقایسه نمود.
براساس نتایج تعداد مراجعه کاربران به سایت Upworthy (از طریق فیسبوک) در همان بازه زمانی کوتاه افتی ۵۰ درصدی داشت و از تعداد بازدیدکنندگان جدیدش هم در حدود ۵۱ درصد کاسته شد؛ در عین حال ۲۰ درصد بر شمار بازدیدکنندگان سایت BuzzFeed (از طریق فیسبوک) اضافه گردید که از این میزان ۱۲ درصدشان برای نخستین بار از این سایت دیدن می کردند.
این اطلاعات چه چیزی را نشان می دهند؟ آیا صرفا شاهد صعود و نزول کسب و کارها براساس امور مود علاقه عامه مردم هستیم؟ آیا فیسوبک مستقیما بر مسائل مورد توجه مردم اثر می گذارد؟ یا اینکه تنها در جهت گرایشات به وجود آمده حرکت می کند؟
آیا فیسبوک قدرت زیادی دارد؟
در ابتدا این نکته که بسیاری از مردم جهان تصویر می کنند از کاربران فیسبوک هستند و نه اینترنت مساله جالب و حتی مضحکی است. اما با در نظر داشتن این حقیقت که وبسایت اجتماعی مذکور حقایق زیادی را در مورد شما می داند، می توان گفت که مساله بغرنج تر از این حرف هاست.