طبق نتایج بدست آمده از کاوشهای باستانی در مناطق مختلف سرزمین بختیاری توسط محققین مختلف، سرزمین بختیاری در دورههای اولیه تمدن ایرانیان جزئی از کشور عیلام به شمار میرفت.
کشور عیلام که در دشت خوزستان تا پرسپولیس به طرف شرق و تا کرمانشاه به طرف شمال و غرب ادامه داشت از نظر تاریخی مربوط به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح بوده است. لقب سلاطین عیلامی، پادشاه شوش و آنزان بود.
محمدعلی امام شوشتری در کتاب خود بر اساس نوشتههای استرابو (استرابون، متولد حدود ۶۳ ق. م، جغرافیادان و مورخ یونانی) مینویسد: خوزستان در آن زمان به چهار بخش تقسیم میشد.
۱ـ سوسیان که مرکز آن شوش و شامل جلگه خوزستان بوده تا کنار دریا ۲ ـ خاک عیلامیان که با لرستان منطبق است و ساباتیک در شمال پشتکوه و کابیانه در جنوب آن بوده و کریبانه هم قسمتی از این خاک بوده است ۳ـ خاک کوسیها در شرق لرستان ۴ ـ خاک اکسیها که بختیاری و کهگیلویه کنونی باشد و پراتاکنیها مردمانی بودهاند در شمال شرقی خوزستان تا حدود اصفهان که کلمه فریدن و پورتدکان چهار محال از نام آنان گرفته شده است.
پس از آن کشور عیلام به تصرف داریوش هخامنشی درآمد. او راههای بسیاری در دامنه زاگرس احداث و محیطی امن و آرام ایجاد کرد.
پس از حمله اسکندر مقدونی و با سقوط هخامنشیان در سال ۳۳۰ ق. م. کوه نشینان تحت نفوذ وی درآمدند. اسکندر پس از فتح ایران از شوش به طرف پرسپولیس پیشروی کرد. ابتدا این عشایر کوه نشین از یونانیان تقاضای دریافت عوارض عبور داشتند. اما بعدها با حمله غافلگیرانه اسکندر به مناطق مسکونی این نواحی (ایذه) دریافت عوارض حق عبور ملغی شد.
با روی کارآمدن سلسله ساسانی، سرزمین بختیاری جزئی از قلمرو ساسانیان به شمار میرفت. بخش عظیم راههای کنونی کوچ ایلات در این منطقه در زمان ساسانیان ایجاد شده است. در زمان پادشاهی یزدگرد بود که حمله مسلمین به ایران آغاز شد.
در سال ۱۹ هـ. تقریبا همه خوزستان به تصرف اعراب درآمد. با پیشرفت سپاهیان عرب در ایران سرزمین بختیاری نیز جزء سرزمینهای اسلامی درآمد و جزء منطقهای محسوب میشد که با عنوان کلی جبال و سپس عراق عجم خوانده میشد.
این مناطق تا قرن سوم هـ. از طرف حکام عربی که از طرف خلفا تعیین میشدند اداره میشد. به دنبال تشکیل حکومتهای مستقل و نیمه مستقل از جمله صفاریان، آل بویه، کاکویه و حسنویه در ایران، سرزمین بختیاری تحت نفوذ این حکومتها قرار گرفت.
سکههایی از آل بویه به دست آمده که در ایذه ضرب شده است. در حدود سال ۵۵۰ هـ. بود که سلسله اتابکان لر بزرگ در شرق و جنوب لرستان به پایتختی ایذه (مالمیر) تشکیل شد.
مؤسس این سلسله فردی به نام ابوطاهر فضلویه است که در خدمت اتابکان فارس بود و برای فتح لرستان به آن دیار فرستاده شد و پس از انجام موفقیت آمیز مأموریت خود، حکومت مستقلی را در آنجا تشکیل داد. دومین اتابک لر بزرگ ملک هزار اسب فرزند فضلویه است. او توانست قلمرو خود را تا چهار فرسنگی اصفهان توسعه دهد.
سرزمینهای لرستان بزرگ در عهد اتابکان از شکوفایی ویژهای برخوردار بود. پایتخت و مرکز تجارت لرها در لرستان بزرگ شهر ایذه (مال امیر) بود.
سلسله اتابکان فضلویه در ۸۳۷ هـ. ق. بدست گورکانیان منقرض شد و پس از آن سرزمین بختیاری تحت نفوذ حکومت مشعشعیان درآمد. سید محسن مشعشع در سال ۸۷۰ هـ. توانست حکومت خود را بر کلیه خوزستان تا بصره و حدود بغداد و از طرف دیگر تا کهگیلویه و بنادر خلیج فارس و بختیاری و لرستان و به قولی تا کرمانشاه توسعه دهد.
در سال ۹۰۵ هـ. شاه اسماعیل صفوی سلسله صفویه را تشکیل داد و بعد از استقرار مبانی قدرت و سلطنت خود سرزمینهای غربی از جمله سرزمین بختیاری را نیز به تصرف خود درآورد.
در زمان شاه طهماسب صفوی ریاست لر بزرگ در ازاء خراج سالیانه سنگین به تاج میرخان آسترکی واگذار شد اما چون او موفق به پرداخت چنین مالیاتی نگردید، به دستور شاه طهماسب به قتل رسید و به جای او جهانگیرخان بختیاری به ریاست لر بزرگ برگزیده شده، در همین زمان بود که بختیاریها به دو بخش چهارلنگ و هفت لنگ تقسیم شدند.
برای نشان دادن اهمیت ولایت بختیاری در زمان صفویه بایستی گفته شود که در تذکره الملوک (یکی از دفاتر دیوانی) که از سال ۱۷۲۵ میلادی باقی مانده و در آن نام امرا و سرداران ایرانی بر حسب امتیاز و درجه نوشته شده نام حاکم بختیاری بعد از اسامی چهار تن از امرای بزرگ چون والی عربستان و لرستان فعلی و گرجستان و کردستان به ثبت رسیده است.
در اوایل دوره قاجاریه اطلاعات نسبتاً جزیی از بختیاری در دست است. تا سال ۱۸۱۳ م. قاجارها نتوانستند در قلمرو بختیاری نفوذ کنند، تا اینکه در همین سال شاهزاده محمد علی میرزا (دولتشاه) توانست، یکی از یاغیان معروف بختیاری به نام اسدخان را وادار به اطاعت کند.
در ربع اول قرن نوزدهم نوعی رابطه دوسویه بین ایلات کوچرو و دولت مرکزی به ویژه بختیاریها بوجود آمد. خوانین بختیاری در ازاء کمکهای اقتصادی و نظامی به دولت، دهات و املاکی را به عنوان تیول از طرف دولت دریافت میکردند.
در اوایل نیمه دوم قرن نوزده حکومت بیشتر طوایف بختیاری با حاکم اصفهان و خوزستان و لرستان بود. ضلع شمالی قلمرو هفت لنگ نیز زیر نظر حاکم بروجرد و گوشههای جنوب شرقی و بخشهایی از فلات ییلاق بختیاری نیز تحت نظر حکمران فارس بود.
در این زمان منطقه بختیاری دچار اختلافات خانوادگی شده بود. و چهار لنگها و هفت لنگها در درون خود به جدالهای خانوادگی مشغول بودند. از این زمان تا ۱۹۲۵م. سرزمین بختیاری به صورت خان نشین اداره میشد و همواره با جنگ وجدال روبرو بود.
با آمدن رضا شاه و آغاز دوره پهلوی، او (رضاشاه) فرمانداری چهار محال و بختیاری را به دست افسری از سپاه سپرد و بسیاری از خوانین بختیاری به قتل رسیدند و دوره تخته قاپو شدن ایلات فرا رسید. سمتهایی چون ایلخانی و ایلبیگی از سال ۱۹۳۳م. (۱۳۱۲ هـ.) برچیده شد و جغرافیای اداری بختیاری در سال ۱۹۳۶ م. تغییر کرد و این محل به استانهای خوزستان و اصفهان پیوست.
اگرچه در ۱۹۴۳م. با کمک انگلیسیها یکی از خوانین بختیاری به نام مرتضی خان به سمت فرمانداری چهارمحال و بختیاری رسید و توانست مرزهای رود دز و کمربندی دزفول، شوشتر، مسجد سلیمان، هفتگل و رامهرمز را در غرب و لردگان و شرق گندمان و بروجن را در شرق تحت نفوذ خود درآورد، اما سرانجام دوباره در سال ۱۹۴۹ م.
یکی از کارمندان دولتی به نام عبد العظیم احمدی به سمت فرماندار چهار محال و بختیاری انتخاب شد و سرانجام نیز خانها در برنامه اصلاحات ارضی برای همیشه خلع ید شدند. روند تقسیم سرزمین بختیاری بین چندین استان کشور بنا به دلایل سیاسی در دوره پهلوی آغاز شد.
این تقسیم بندی با تفاوتهای اندکی تا امروزه هم وجود دارد و همانگونه که گفته شد امروزه سرزمین بختیاری در بین استانهای اصفهان، خوزستان، لرستان و چهارمحال و بختیاری تقسیم شده است.
دکتر عزت اله عبدالهی نوروزی
انتهای پیام/*