گاهی ما ناخودآگاه با رفتارهایی که از خود بروز میدهیم احساسهایی مثل خشم، لجبازی، تمسخر، بیاحترامی و نادیده گرفتن را منتقل میکنیم در صورتی که در پس ذهنمان قصد انتقال چنین پیامی را به همسرمان نداریم و نمیخواهیم چنین پیغامی را به او برسانیم. در واقع احساس و پیام ما چیز دیگری است اما رفتارمان باعث میشود همسرمان پیغام دیگری را برداشت کند که اصلا مدنظر ما نبوده و همینجاست که سوءتفاهمها ایجاد میشود.
به گزارش سلامت نیوز، دکتر مهرداد کاظمزادهعطوفی، روانشناس بالینی و دبیر انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران در هفته نامه زندگی مثبت نوشت:
حتما برای شما هم پیش آمده که بعد از درددل خانمتان، خواستهاید با گفتن جملههایی مثل اینکه: «حالا که چیزی نشده! این موضوع آنقدرها هم که تو فکر میکنی مهم نیست!» یا «تو زیادی حساسی!» او را آرام کنید اما با همین جملهها یک دعوای درست و حسابی راه انداختهاید و در نهایت همه کاسه کوزهها بر سر شما شکسته! لابد با خودتان فکر کردهاید که «زنها چه موجودات عجیبی هستند؛ اصلا نمیشود درکشان کرد!»
گاهی ما ناخودآگاه با رفتارهایی که از خود بروز میدهیم احساسهایی مثل خشم، لجبازی، تمسخر، بیاحترامی و نادیده گرفتن را منتقل میکنیم در صورتی که در پس ذهنمان قصد انتقال چنین پیامی را به همسرمان نداریم و نمیخواهیم چنین پیغامی را به او برسانیم. در واقع احساس و پیام ما چیز دیگری است اما رفتارمان باعث میشود همسرمان پیغام دیگری را برداشت کند که اصلا مدنظر ما نبوده و همینجاست که سوءتفاهمها ایجاد میشود.
با دل و جان گوش کنید!
براساس مقدمهای که گفته شد، آقایان باید در بحث با همسرشان به چند نکته دقت کنند:
وقتی خانمها سراغ همسرشان میآیند تا در مورد یک موضوع یا مشکل صحبت کنند، عمدتا منظورشان این است که «گوش داده شوند» و دنبال راهکار و چاره نیستند! اشکالی که معمولا در آقایان وجود دارد، این است که آقایان در مقایسه با خانمها، معمولا شنوندههای خوبی نیستند، پس در چنین مواردی آقایان به جای اینکه دنبال پاسخی برای ارائه به همسرشان باشند، باید یاد بگیرند که چطور گوش بدهند و بشنوند. خیلی اوقات وقتی خانمی در مورد موضوعی با همسرش صحبت میکند، همسرش گوشدهنده فعالی نیست!
گوشدهنده فعال یعنی کسی که طرف مقابلش احساس کند حرفش شنیده میشود، خودش و همچنین حرفهایش برای او مهم است، خودش و مشکلش مورد توجه او هستند. یک شنونده فعال ضمن همه این موارد، نوعی حس همدلی را نیز به طرف مقابلش منتقل میکند. انتقال دادن حس همدلی این نیست که بخواهیم مشکل را در نظر فرد کوچک جلوه دهیم و مثلا بگوییم: «این که اتفاق مهمی نیست!» یا بگوییم: «حالا که پیش آمده، سخت نگیر!» بلکه باید به او این پیام را بدهیم که «مشکل تو را- هر قدر در نظر من کوچک و بیاهمیت – درک میکنم و میفهمم که این موضوع تو را آزرده». همدلی یعنی درک همدلانه؛ یعنی بتوانیم خودمان را جای فرد مقابل بگذاریم و از دید او به مساله نگاه کنیم نه از دید خودمان.
پس یک آقا بعد از اینکه بهعنوان یک همسر، یک گوشدهنده فعال شد، باید حس همدلی را به همسرش منتقل کند تا بتواند احساس خوب «حمایت عاطفی» را به همسرش منتقل کند.
نکته بعدی این است که اگر شوهر، گوشدهنده فعالی باشد، کمتر حرف میزند و بیشتر میشنود و این شنوندگی، شنوندگی فعال است؛ خیلی اوقات وقتی فردی با ما صحبت میکند، شاید حتی به چشمهایش نگاه میکنیم و فقط میشنویم اما توجه و حواسمان جای دیگری است. به این ترتیب پردازش اطلاعات صورت نگرفته و فرد مقابل متوجه حواسپرتی ما خواهد شد. به همین دلیل با گفتن عبارتهایی مثل «باشد! حالا اتفاق مهمی نیفتاده» و… باعث آزردگی همسرمان میشویم.
احترام و صداقت، حق مسلم همه!
احترام جزو شروط لازم یک ارتباط است، پس مراقب کلمات غیرمحترمانه هم باشیم. اصل دیگر اصل صداقت است. رعایت این اصل بسیار سخت است. یادمان باشد دروغ مصلحتآمیز طبق ضوابط شرع و اسلام فقط در ۴ مورد جایز است و در بقیه موارد ما براساس مصلحت خودمان است که دروغ میگوییم! که در همین موارد نیز، وقتی همسرمان متوجه حقیقت میشود، معمولا میشنویم که «با اینکه من با شنیدن این حرف بسیار ناراحت شدم اما باز هم ترجیح میدادم حقیقت را بدانم و دروغ نشنوم؛ دروغ شنیدن بیشتر اذیتم کرده!» و این امر کاملا طبیعی است؛ احترام و صداقت جزو حقوق طرفین است و در مورد خانم و آقا صادق است.
نکته دیگری که باید در رابطه با همسرمان رعایت کنیم، مقایسه نکردن است؛ هیچوقت همسرمان را با دیگران مقایسه نکنیم که باعث رنجش و آزردگی خاطر میشود. در نهایت نباید قضاوت منفی در مورد وضعیت ظاهر همسرمان داشته باشیم. حتی اگر آقایی میخواهد در مورد مثلا چاق شدن همسرش چیزی بگوید، نباید مستقیم به او بگوید «چاق شدهای!» بلکه میتوان این موضوع را در ارتباط با حوزههای سلامت بیان کرد که مثلا «برای سلامتت نگران هستم یا خوب است با هم ورزش کردن را شروع کنیم و…»
چه کارهایی انجام بدهید؟!
آقایان باید احساسشان را به همسرشان بگویند، از علاقه و عواطفشان بگویند و از زیبایی، محسنات اخلاقی، توانمندیها، مدیریت و… همسرشان هم تعریف کنند. خیلی از آقایان فکر میکنند با گفتن این حرفها همسرشان متوقع خواهد شد که این تصور درست است؛ این حرفها باید در زمان و مکان درستی گفته شود چون اگر بیش از حد هم گفته شوند، تاثیر معنایی خود را از دست میدهند و بعد از مدتی، دیگر مغز آنها را پردازش نمیکند! اما نگفتن این حرفها آسیبی به مراتب بیشتر دارد. وقتی همسرمان چنین حرفهایی را از ما نشنود، احساس میکند ما از او فاصله گرفتهایم، دیگر برایمان مهم نیست و از لحاظ عاطفی با او درگیر نیستیم و همین موضوع میتواند آسیبهای شدیدی به رابطه احساسی زوج وارد کند. حتی ممکن است باعث بروز طلاق عاطفی شود بنابراین اگر آقایی احساس میکند که بعد از تعریف و تمجید از همسرش، توقع او بالا رفته، باید توقعات خود را از همسرش به صورت کاملا شفاف و واضح بیان کند تا تراز رابطه برقرار شود.
نکته دیگر اینکه در تصمیمگیریها با همسرمان شریک شویم؛ در تصمیمگیریهای اساسی که مربوط به نظام خانواده است، باید نظر خود را بیان و از همسرمان هم نظرخواهی کنیم. سعی کنیم دلایل و استدلالهای خود را بگوییم و استدلالهای همسرمان را بشنویم و بعد براساس مجموع نظرات تصمیم بگیریم. این حس مشارکت در سیستم خانواده، زوج را به هم نزدیک میکند. حتی مطالعات نشان داده اگر آقایان به این شیوه عمل کنند، رابطه بهتری با فرزندانشان خواهند داشت. در حقیقت در سیستم خانواده باید شیوه مدیریت متمرکز برقرار باشد تا همه اعضای خانواده در آن نقش داشته باشند.
نه قضاوت، نه برچسب و نصیحت!
اگر عوامل مقدماتی ذکر شده را رعایت کردیم، باید در ادامه چند مورد دیگر را هم به خاطر بسپاریم که شاید انجامشان چندان ساده نباشد؛ اول اینکه همسرمان را قضاوت نکنیم؛ گفتن جملاتی مثل «اشتباه کردی! نباید این کار را میکردی! باید فلان حرف را میگفتی و…»نا مناسب است. این موضوع در مورد ارتباط ما با دیگران هم صادق است و فقط در مورد همسرمان نیست؛ وقتی به طرف مقابل میگوییم که اشتباه کرده و باید فلان کار را میکرده و فلان حرف را میگفته، این احساس را به او القا میکنیم که «تو متوجه نیستی!» و وقتی چنین احساسی سراغ طرف مقابل ما میآید، باعث رنجش خاطر او میشویم و در پی آن، رابطهاش با ما آسیب میبیند. دومین نکتهای که باید رعایت شود این است که نصیحت نکنیم؛ در نصیحت کردن هم ما به طرف مقابل این پیغام را میدهیم که «تو نمیفهمی و من میفهمم!» بنابراین یک ارتباط مختل با همسرمان خواهیم داشت. در درجه بعد باید سعی کنیم به همسرمان برچسب نزنیم! «تو آدم حساسی هستی! تو آدم وسواسیای هستی! تو با دیگران همیشه مشکل داری و نمیتوانی مشکلاتت را حل کنی و…» این عبارات فقط باعث دور شدن شما از همسرتان میشود! تمسخر کردن هم یکی دیگر از مسائلی است که در گفتمانهای زن و شوهری باید از آن اجتناب کرد؛ این اتفاق میتواند با کج شدن لب، بالا و پایین رفتن ابرو و… انجام شود بنابراین باید سعی کنید چنین اتفاقی نیفتد.
با سلام و احترام به همه عزیزانی که برای سلامت خانواده هاتلاش میکنند.خیلی مطالب آموزنده ایی بود و ممنون هستیم از اینکه این مطالب را میگذارید به نظر من واقعا تأثیر مثبت دارد.در پایان باز هم از همه عزیزان که وقت گرانبهای خود را در این زمینه صرف میکنند بی نهایت تشکر میکنم خسته نباشید