فصل چهارم پرونده ویژه انتخابات عصر ایذه به برخی از فعالیت های کاندیدا و نمایندگان دوره های مختلف پرداخته است که در ادامه مشاهده می کنید.
موضوع نخست:
باوجود اینکه در قسمت دوم به القاب و اشعار انتخاباتی در دوره های مختلف پرداختیم و مقصود ما از انتشار آن مطلب این بود که کاندیدا های محترم ، کمتر به این شعار های سنگین بپردازند، که اغلب به غلو و ادعا شباهت دارند تا واقعیت و سعی کنند در واقعیت هرآنچه که هستند را به مردم نشان دهند.
قبل از آماده کردن مطلب جدید، دوباره در گروه ها و شبکه هایی مجازی دوباره چشممان به جمال القاب جدید و عجیب روشن شد، یعنی اینکه ما هرچه گفتیم و مطلب زدیم که: « برادر من بی خیال این لقب سازی ها بشین و بچسبین به اصل جنس (مُشک آن است که ببوید، نه آنکه عطار بگوید) انگار نه انگار !
آن القاب عیناً از همان پیام نقل می شود: نمایندهی دولت، مردی از جنس مردم، مرد اعتدال، ناجی محرومان، سردار اشتغال! ژنرال گاز، برق، آب وتلفن و . . .
«خداییش اینو که دیدم یاد گروهبان قندلی خدابیامرز افتادم و کدخدای بی نوا … (هیشکی مثل بچه های ما نمی تونه لقب درست کنه، هیشکی!!!)
تعجب نکنید! هنوز مونده، این روزا تا خود انتخابات از این القاب زیاد ساخته می شه…!!!! ابروکمون که یادتون هست؟
موضوع دوم:
آنهایی که دوره های گذشته رأی دادند حتماً به یاد دارند در روزهای آخر پیروزی ابروکمان معروف، هر ایده ای که فکرش را هم نمیتوانستید بکنید رو می شد!
آخرین ایده در روزهای پایانی انتخابات، رونمایی از یک پدیده جدید، بنام ماشین شاسی بلند بود که هر روز چندبار به شیوه شوهای تلویزیونی با ماشین شاسی بلند و چند تا ماشین ریز و درشت دیگر، با هیأت همراه و دوستان وارد شهر می شدند و ابراز وجود می کردند.
این شیوه آمدن و دست تکان دادن برای مردم هم تازگی داشت و انگار مردم هم بدشان نمی آمد چهره محبوبی را که سال ها از قاب تلویزیون دیده بودند، این بار کمی نزدیکتر حس کنند…اما هیچ وقت فکر نمی کردند که بزودی برای همیشه بایک فاصله چندین هزار کیلومتری بااین چهره ، برای همیشه او را به یک خاطره تبدیل می کنند.
خاطره یا بهتره بگیم، پدیده ای بنام اَبر وکمون….. اما موضوع ما هنوز ناقص است !
پس از آن دوره هر کاندیدی از راه رسید و قصد داشت به نحوی خودش را به نمایش بگذارد و اعلام حضور پیش از موعد کند، در این بین نیاز مبرم به یک ماشین شاسی بلند رابه شدت حس میکرد.
حتی کار به جایی رسیدکه سیروس مقدم در سریال پایتخت ۴ با شخصیت «رحمت ندید بدید» این موضوع را به خوبی با زوایای متعدد به تصویر کشید.
«نمی دونم کی اخبار ایذه رو به گوش پایتختی هامیرسوند…؟ »
پس درکنار لوازم مورد نیاز برای کاندیدا توری مثل: کت وشلوار، چاپ تصاویری با لباس محلی، استخدام شاعر، تصویربردار و دیگر لوازمی از این دست، این مورد را هم باید در دستور کار قرارداد. «ماشین شاسی بلند»!
باورنمی کنید؟ از امروز بهتر نگاه کنید !
موضوع سوم:
داستان شام دادن های قبل انتخاباتی و بذل و بخشش های شبانه روزی، کری خونی های ستادی، ماشین های شاسی بلند و دست تکان دادن برای مردم ازپشت شیشه و مزاحمت های دقیقه نودی که در خانه را نزده، سرزده میریزن توخونه مردم و قسم دادن های نامتعارف و بنرهای آنچنانی با تصاویر رنگ و وارنگ ، ازهمه رنگ، شهر فرنگ و خواب مجلس دیدن و رویای استیضاح وزرا و بیان نطق در صحن علنی مجلس . . .
هیجان پیروزی وخیابان های منتهی به بهارستان و اشک های بعداز انتخابات و….همه و همه یک فصل بیش نیستند.
فصلی مثل روییدن، خشکیدن و باز هم روییدن!
اما در این چرخه روییدن و گذر زمان تا تولد دوباره، عمریست که در قابوس انسانی برگشت ندارد.
این یعنی اینکه اگه ما به این باور برسیم که همیشه یک نفر بهتر از ما هم هست و نه اینکه همیشه ما بهترین هستیم، همان فرصت روییدن است، درغیر اینصورت فرصت گل دادن یک شهر و عمر یک نسل را به هدر داده ایم و برگشت و جبران این اشتباه تاوان سنگینی دارد که فرزندان ما هرگز دست های ما را نخواهند بخشید !
نتیجه:
به جای جیب کاندیدا و داوطلبان نمایندگی مجلس، به مردمی بودنشان نگاه کنیم
به جای نگاه به ماشین مدل بالای کاندیداها، به متعهد بودنشان فکر کنیم
به جای فردای شغلی خودمان، به فردای شهرمان نگاه کنیم
به جای شخصی نگاه کردن، ملی نگاه کنیم
ایناهمه یعنی :
آری به اتفاق ، می توان جهان گرفت
با ما تا قسمت های بعدی همراه باشید . . .
انتهای پیام/*
کاش ی انتخاب درست انجام بدیم
انسان ها بمیزان حقارتشان توهین می کنند…. به میزان فرهنگشان عشق می ورزند…. و بمیزان کمبودهایشام آزارت می دهند…. هر چه حقیرتر باشند بیشتر توهین می کنند تا حقارتشان را جبران کنند… هر چه فرهنگشان غنی تر باشد بیشتر به دیگران عشق می دهند…. و هر چه هویت شان عمیق تر باشد محترمانه تر رفتار می کنند… به اندازه ی درکشان می فهمند و به اندازه ی شعورشان به باورها و حرف هایشان عمل میکنند….. مرد باشید چاپ کنید و از توهین و افترا بستن به دیگران بپرهیزید که خداوند دروغگویان را دوست ندارد….
عصر ایذه بنویس تا میتونی بنویس چون داری از رسالتی که به دوشته فاصله میگیری.اصلا هم معلوم نیست که داری
داری از کجا نشعات میگیری.ولی هر کاری که داری میکنی کم کم داری تخریب رو علنی بر ضد یکی از کاندیدا به نحو احسن انجام میدی.به نظر من خبر نگاری که اسمش زیر خبر نباشه یه نویسنده ترسوه نه خبر نگار.خواهشا فیلترش نکن.
عصر ایذه طاقتت را بالا ببر.تا حالا چهار قسمتت رو خوندم تو قسمتهایی که در مورد کاندیدای دوره های قبل نوشتی تفنگتو روی کسی کشیدی که برای اولین بار این دوره کاندید شده.
چرا به عصر ایذه بیخود وصله میچسبونید چرا تهمت میزنید اگه ب قول خودتون تفنگشو سمت کسی گرفته اون کسی ک اتفاقا بنده اطلاع دارم کی هست خواست مث آدم رفتار کنه و حق همشهریاشو نخوره خواست مث آدم کارکنه خدمت کنه نه بیلد و جیبشو پرکنه.شما بخاطر ی همچین ادم و ادمهای نالایقی ک اتفاقا دستشون پیش همه رو شده و رانت و رشوه خواریشون پیداست بیخود یقه ی خبرنگارهارو نگیرید شما ک چشم گوشتون بسته است اقلا بزارید اینها روشنتون کننبازم متاسفم واسه اونایی ک نمیزارن شهر رشد کنه
جناب emili متن بنده کامل و دقیق بخونین.گفتم که تفنگتو سمت یکی از کاندیدا گرفتی که برای اولین باره که برای نمایندگی شرکت کرده .من که از هیچکدوم از نمایندگان قبلی طرفداری نکردم.
باسلام احتراماً انتقاد دوستان در خصوص عصر ایذه کمی بی مورد و از روی تعصباته، بهتر است کمی واقع بین تر به این مسئله نگاه کنیم که آیا دادن القاب بیهوده ، برای استفاده در تبلیغات درست به نظر می رسد؟آیا به نظر شما القابی چون ابرو کمان، سردار اشتغال و… که نامزدهای محترم جهت تبلیغات خودشون ازش استفاده می کنن صحیح است؟آیا بنظر شما نماینده ای که هر شب شام می دهد بدرد این مردم می خورد چرا در سایر شب های سال شام به فقرا نمی دهد؟ به نظر بنده هدف عصر ایذه در این مقاله و یا خبر این است که خوانندگان خود را به این بصیرت برساند که نماینده باید از جنس مردم باشد یعنی در میان مردم در طبقه پایین زندگی کرده باشد و درد و رنج مردم را از نزدیک لمس کرده باشد نه اینکه هر شب شام بدهد یا با درست کردن القاب برای خودش جو تبلیغاتی سوء راه اندازی کند.انتقاد :درماههای اخیر بیشترین حجم خبر در مورد انتخابات بوده است پیشنهاد:در کنار انتخابات باید به سیمای شهری شهرستان باتوجه به نزدیک شدن به عید نوروز توجه داشته باشیم (مسله خدمات شهری مهم است) پیشنهاد دوم :در زمینه مشکلاتی که مردم هروز آن را لمس می کنند بیشتر خبر تهیه نمایید.
وجدانا تویکی خودت چقدداهل عملی!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
شما درست میفرمایید دوست عزیز.اما عصر ایذه از بین ۶۰ نفر انگشتشو گذاشته روی کاندید مورد نظر و مدام با تیکه و تهنه این کاندید رو مورد انتقاد قرار میده.از دست اندر کاران عصر ایذه خواهشمندم منصفانه خبر رو خروجی خودشون قرار بدن.همین.دیگر کاندیدا هم هستن قسمتهای بعدی رو راجب اونجا تهیه کنید.فقط نگو دیگر کاندیدا بدون حاشیه ان
عصر ایذه واسه کسی تبلیغ یا از کسی تعریف یا ب کسی توهین نکرده اینا تماما حقیقته ک هب حقیقت هم مسلما تلخه من زیر این خبر از سازندگان عصر ایذه بابت این تهمت هایی ک زده میشه عذر خواهی میکنم و از بقیه میخوام یکم منصف تر باشن
واقعا متاسفم برا نویسنده ی این مطلب که چنین وقیحانه یک کاندیدای محترم را مورد حمله ی ناجوانمردانه قرار می ده…… جنای نویسنده ی قلم به مزد اگه اون کاندیدا شاعر استخدام کرده…… تو هم استخدام یک انسان حقیرتر از خودت شدی تا با نوشتن این اتهامات بی پایه و اساس روح بیمار خود را تسکینی دهی متاسفم برایت و لااقل شهامت این را داشته باش که در پایان نوشته ات نام خود را بنویس هر چند که من نویسنده ی این مطلب را می شناسم و کاندیدای مورد علاقه اش هم رد صلاحیت گشته است….. پس نویسنده ی مطلب فوق و همکلاسی سابق آگاه باش و بدان که شرافت در زندگی بالاتر از پولی حقیرانه است….
جناب عصر ایذه هر چه بیشتر فلان نامزد انتخابات را تخریب کنی مطمئن باش مردم بیشتر بسمت آ ن کاندیدا می روند…. درست این نامزدی که شما بشدت قصد تخریبش دارید بار اولی که توی انتخابات شرکت کرده اما فراموش نکن که این کاندیدا از چنان سابقه ی درخشانی در خدمت به همشهریانش برخورداره که هرگز نخواهند توانست ذره ای از بزرگی این مرد کم کنند…. و مطمئن باش که مردم ایذه و باغملک روز ۸ اسفند پیروزی موج مهربانی را جشن خواهند گرفت……. هههههههههههههههه
با درود
برخی دوستان گویا متن را بدرستی نخوانده یا با عرض پوزش دقیق متوجه نشده اند یا اینکه خوانده و دقت لازم را مصروف داشته ولی بر اساس ذهنیات یا واقعیات موجود به تحلیل و انتقاد از آن پرداخته و “عصر ایذه” را بدور از انصاف و اصالت شهروندی متهم نموده اند…
من نمیخواابربگویم گر نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها…ولی چرا اینقدر حمایت آقای گزارشگر از یک کاندیدای کنونی مجلس شورای اسلامی وصله ایی است ناجور؟! مگر نه همین آقای ابروکمونم را همین مردم انتخاب کردند؟! آیا پس عمل مغز ها تبلور یافته،افکار شکل میگیرند و اشتباهات مشخص میگردند؟!یا انتخابها احساسی هستند یا احساسها خریدنی…!هر چه باشد منطق حکمفرما نیست.بیاییم ملاک انتخابمان شعار نباشد،شعور باشد.زرق و برق نباشد بنیه باشد…