عصر ایذه: یادواره شهیده طیبه واعظی امروز صبح به همت حوزه مقاومت بسیج حضرت فاطمه(س) و باحضور سرهنگ بابااحمدیان فرمانده ناحیه مقاومت بسیج ایذه، بخشدار و جمعی از مسئولین شهر دهدز در مسجد امام حسین(ع) شهرک چهاربنیچه دهدز برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیل عصر ایذه؛ عصمت احمدیان والده شهیدان فرجوانی در این یادواره اظهار کرد: درود برجانبازانی که به صورت نیم تن ونیمه جان درخانه و بیمارستان به سر میبرند و درود برشهدا که رفتند و ازتمام نعمت هایی که خدا برسایر بندگانش حلال کرده بود گذشتند و جان برکف مقابل ظلم و کفر ایستادند تا من و شما امروز راحت و آسوده بایستیم و درکنار یکدیگر یادی از آن روزهای ایثار و گذشت داشته باشیم.
احمدیان خطاب به جوانان حاضر گفت: درسالهای جنگ جوانی برومند چون شما و چه بسا کم سن و سال تر از شما وقتی صدام به کشور حمله کرد با رشادت و شهامت و جان برکف درمقابل آن ایستادند و جان خود را فداکردند،
وی افزود: جوانان عزیز، فرزندان برومند ایران زمین، آمریکا ودشمان ایران از دولت نمیترسند بلکه ترس آنها از وجود جوانان غیرتمندی چون شماها است، ازایثار و مردانگی شما می ترسند، هرکدام از شما به تنهایی هزاران بمب اتمی هستید و دنیا این را دید و درشناختن شما متحیر و شگفت زده شد.
والده شهیدان فرجوانی درادامه به نقل خاطراتی از دوران رزمندگی خود، جنگ تحمیلی و چگونگی شهامت و شهادت جوانان درسالهای دفاع مقدس پرداخت.
خانم احمدیان درپایان گفت: رزمندگان همیشه لبخند بر لب داشتند و هیچ عکسی وجود ندارد که چهره رزمنده ای درآن گرفته و غمگین باشد و این را از تصاویر به جای مانده ازشهدا میتوان مشاهده کرد و این حرکت رزمندگان برای کورکردن چشم دشمنان اسلام وایران عزیز بوده است.
زندگینامه شهیده طیبه واعظی “شهید شاخص بسیج در سال ۹۴”
شیرزنی از خمینی شهر
شهید شاخص سال ۹۴ طیبه واعظی : مرا بکشید ولی چادرم را بر ندارید
طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد کرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن ۷ سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال ۱۳۵۰ طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود که مسیر زندگی او را به طور کلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را که لازمه یک فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشکیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد.
به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال ۱۳۵۴ به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در ۳۰ فرودین ۱۳۵۶ پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان که او هم مبارز بود در این روز کشته شد.
در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیرخواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.
روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحتنظر قرار میگیرد.
طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است.
صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی میشود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست.
طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند و به خانه آنها می روند. فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به شهادت رسید.
وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: مرا بکشید ولی چادرم را برندارید.
طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به شهادت می رسند.
روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند.
محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواک به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند که پدر و مادر این کودک بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینکه کسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد.
انتهای پیام/
سلام خدابر وارثان زهرای مرضیه(س).
باشدکه دختران سرزمینم الگویشان رادربین بازیگران هالیوودنجویند,اینجادیارماده شیرانی چون طیبه واعظی ومعصومه آباد است…
خدا روحشون را شاد کنه.ودرود خدا بر همچون مادرانی که در دامان خود چنین فرزندانی را پرورش دادن.انشالله که فرزندان این سرزمین هم از این بانوی بزرگ تاریخ کشورمان درس بگیرن
سلام بر شهیدان را ه حق بادرود وسلام بر روح این عزیزان راهتان مستدام وپر رهروباد. امید که فرزندان مسلمانان جهان راه شماراسرمشق و الگوی خودرا دهند.