بلقیس زن همسایه، طبق عادت عصر هر روز خیابانشویی خود را از سکوی موزائیکی درب خانهاش شروع کرد و با ناراحتی از افت فشار آب روزهای اخیر با مریم خانم همسایه روبرو درد دل میکرد!
منبع آب خانه مریم خانم در میان درد و دل همسایگی گم شده بود و فضای رمانتیک و بارانی را با سرریز شدن بر روی خاک کوچه رقم میزد!
مریم با گلایه از مسئولین از بالا رفتن مبالغ و تعرفههای قبوض آب، برق و گاز شکایت میکرد!
مهران، پسر جوان همسایه دیوار به دیوار بلقیس خانم، شیلنگ آب را روی پراید هاچبک خود گرفته بود تا برای دومین بار برای قرار دور دور با دوستانش، ماشینش برق بیفتد.
و من در حالی که به صحبتهای آنان گوش میدادم نگاهم از رودخانه راه افتاده زیر ماشین مهران ، مریم بیملاحظه ، بلقیس مُسرف و آب سر ریز شده تانکر، به جمله خطاطی شده دیوار مهد کودک روبرویمان میخکوب شد!
[ انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ]
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!
#از_خودمان_شروع_کنیم
انتهای پیام/*















