چند روزی در فکر نوشتن متنی برای روز کارگر بودیم که یکی از کارگران ایذهای معدن گل گهر سیرجان، تصاویری از وضعیت کار در این معدن را ارسال کرد.
او گفت که اینجا تقریبا ۲۰ کارگر از ایذه هستیم ، وضعیت خوبی نداریم اما ناچاریم کار کنیم، باوجود شرایط سخت ( گوگرد، خاک و مواد شیمیایی) باز هم حقوق درخوری به ما تعلق نمی گیرد، ۲ سال اینجا مشغولیم اما قرارداد بالاتر از ۵ ماه نداریم!
این وضعیت چیز عجیب و غریبی برای جوانان ایذه ای نیست، بعید است در کشور ما جایی کار باشد و نشانه ای از نیروهای ایذهای نبینید!
اخیراً هم که موج خروج از کشور و کار در کشورهای ارمنستان، تاجیکستان و … راه افتاده است که بازهم بچههای ایذه پای ثابت این پروژهها هستند.
در شهری که تنها صنعتش نانوایی است و شهرک صنعتی صرفاً یک منطقه متروکه است که عده ای وام کلان بگیرند و بروند، نمیشود انتظار شغل پایدار داشت.
سال هاست می گوییم و می گوییم و نمیشود که نمی شود، یک شهر است و روزی چندین اتوبوس که راهی جهنم عسلویه میشوند، منطقهای که زندگی در آن هم سخت است، چه برسد به کار کردن !
ای کاش میشد تعدادی از مسئولان شهرستان را برای مدتی راهی عسلویه کرد تا فقط از راه دور، فعالیت کارگران ایذه ای در گرما و شرجی را ببیند، البته اگر در بدو حضور در این شهر گرما زده نشوند و با هلی کوپتر عزم بازگشت نکنند !
به هر شکل ۱۱ اردیبهشت روز کارگر است، در این زمینه هم مثل اکثر موارد دیگر انتظار خاصی از مسئولان نه میرفت و نه می رود، چراکه ما دزفول و بهبهان و … نیستیم !
اما لااقل میشد به مناسبت این روز، همایشی برای قشر عظیم کارگر و خانوادههای آنها در ایذه برگزار میشد!
خبرنگار: نیما مقصودی