عصر ایذه: در صحنه سرای تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، علم آموزی و اخلاق اندوزی، هدف، ساختن انسانی متخصص و متعهد است. انسانی که بر روی زمین گام بر می دارد اما بسوی آسمان نگاه می کند و دل سپرده است. انسانی که کسوت و ردای مقدس خلیفه ی الهی را آرزومند است.
چنین انسانی نیز برای هم نوعان خود امیدوارانه ترانه های زندگی را نه تنها بالسان و قلم، بلکه با دل، جان و قدم های عاشقانه خویش با ترنم دلنشین تعهد و تخصص بنحوهی مداوم و مستمر می خواند و بلکه بازخوانی می نماید. با این اوصاف هرگونه برنامه، سند و چهارچوبی که در عمل و نظر معلم را راغب تر و شائق تر کند، جامعه و کشور را به طراوت و شادناکی سوق خواهد داد و شکوفه های ناشکفته تعلیم و تربیت را به پویایی و شکوفه های هر چه تمامتر رهنمون می کند و معلم را بسان قاضی انسانی و الهی در قضاوت و داوری زندگی ساز و حیات نواز خویشتن همراهی و مساعدت خواهد نمود و بالعکس نیز ممکن است رخ بنماید و این موضوع طراوت، امید، تلاشگری و مسئولیت پذیری معلمان را به نوسانات پراکنده مبتلا نماید. در پهنای پرتراکم آموزش و پرورش، بنیان نهادن ها و کنار زدن برخی از چارچوبها (اضافه کردن و حذف نمودن)، اگر بر اساس مقتضیات شغل معلمی صورت نپذیرد، تأثیرات مثبت و منفی خود را در نهاد جان و عمق کار فرهنگیان بر جای خواهد نهاد.
فی المثل تأسیس مجتمع های آموزشی و پرورشی و به کنار نهادن و گاهی حذف آنها!… یکی دیگر از مواردی که تحت شماره ۲۳۹۳۵ مورخه ی ۱۶/۲/۹۴ از طرف وزارت به مراکز استانها ابلاغ شد. شیوه نامه ی «چهارچوب برنامه توسعه سنواتی و سازماندهی عوامل آموزشی در استانها و مناطق آموزشی در سال تحصیلی ۹۵/۹۴ » است. این شیوه نامه دارای پنج بخش است.
در بخش چهارم (نحوهی تأمین و ایجاد تعادل در کمیت نیروی انسانی) آن صفحه ی ۲۷ و ۲۶ بند ۱۰ آمده است: « مدیران و معاونین دوره های ابتدایی و متوسطه، حسب ارتباط رشته و یا برخورداری از تجربه ی تدریس مرتبط، مؤظفند تا ۶ ساعت در هفته و بدون دریافت حق التدریس در مدرسه تحت مدیریت خود، به تدریس بپردازد. در مواردی که منطقه با کمبود نیرو مواجه نیست، مدیران و معاونان میتوانند با موافقت کمیته برنامه ریزی استان از تدریس معاف شوند.
در این بند از شیوه نامه نکاتی چند توجه و تعقل را به درشتی و دردمندی فرا می خواند:
- مدیران یا معاونان چگونه می توانند و می شود که در عین واحد در یک زمان و مکان هم سمت اجرایی و اداری داشته باشند و هم معلم یا دبیر باشند و سمت تدریس را مؤظف گردند!؟ آیا این اختلاط بین تکلیف و تدریس خسران آور و زیانبار نیست؟!
- هدف از اجرای این بند چیست؟! آیا شایسته است که به بهانه ی کاهش نیروی کار یا کاستن حق الزحمه و … تدریس برای مدیران و معاونان را مؤظف تلقی کنند!؟ آیا این موضوع فرصت و اقتدار سرپرستی مدیران و معاونان در نزد دانش آموزان، اولیا و همکاران را فرو کاسته نمی کند؟! آیا این اقدام مصداق ساماندهی است یا سامان برداری؟!!
- به فرض درست بودن این موضوع !! اگر در هنگام تدریس مدیران یا معاونان، ارباب رجوع به مدرسه مراجعه نمایند یا مشکلی پیش بیاید چه کسی مسئول است؟! مدیری که معلم است یا …؟!!
- اگر درست بودن این بند را مفروض نماییم آنگاه حداقل ساعت مؤظفی برای عوامل اجرایی مدارس (مدیران یا معاونان) مجهول و نامعین است؟! چرا که در این بند آمده است که «تا» ۶ ساعت یعنی حداکثر ساعات معلوم است اما حداقل آن می تواند از «یک» ساعت تا ۶ ساعت باشد؟!!
- اگر بین رشته تحصیلی و مدرک مدیر و معاونان تناسب و تناظری با کتب درسی نباشد تکلیف چیست؟! مثلاً مدیران یا معاونان رشته ی مدیریت یا برنامه ریزی و … باشند؟! بالفرض تناسب مدارک با کتب درسی، عدم شرکت عوامل اجرایی مدارس در دوره های روش تدریس و کارگاه های آموزشی را چگونه می توان توجیه نمود؟!!
- در برخی از مناطق و مدارس این شبهه تقویت شده است که تدریس مدیران و معاونین که تا ۶ ساعت مؤظف به تدریس شده اند منجر به این شده است که ۴ ساعت حق التدریس همکاران بالای ۲۰ سال سابقه محذوف گردد!! که البته صحت و سقم این ماجرا معلوم نیست! گرچه این بند از شیوه نامه به هیچ عنوان با موضوع مطروحه (حذف ۴ ساعت حق التدریس همکاران بالای ۲۰ سال سابقه ) ارتباط نداشته و ندارد.
« بوستان فرهنگ هماره آباد و آباد تر باد »
هومان مرادی
معاون پرورشی دبستان شهید علی پور
انتهای پیام/
درود استاد
این کلمات زیبنده استاد فرهنگی شورا قابل ستایش است .به امید موفقیت بیشتر حضرتعالی در تمام عرصه های سیاسی و اجتماعی شهرمان .درود برمعمارفرهنگی شورای شهر ایذه